یک سال پس از نوشتن

یک سال از شروع نوشتنم در فضای اینترنت گذشته، قبل از آن نسبت به مدت زمانی که در اینترنت می‌گشتم نوشته‌های خیلی کمی داشتم. کم پیش می‌آمد که جایی نظری بگذارم یا در شبکه‌های اجتماعی(البته به جز گیت هاب) مشارکت کنم. اما از سال گذشته تصمیم گرفتم در فضاهای مختلفی که اینترنت در اختیار می‌گذارد، بنویسم.

فتیله را پایین کشیدم و حتی در مواردی که شک داشتم چیزی را بنویسم یا نه، می‌نوشتم. نتیجه‌اش؟ حداقل تا الان به لحاظ اینترنتی بودنش نتیجه جدی‌ای ندیدم. نوشتن خوب است اما اینکه نوشتن در اینترنت چه نتایج اضافه‌ای بر نوشتن دارد، هنوز درست نمی‌دانم. فعلا برای خودم اگر تمام این نوشته‌ها را در دفترم هم نوشته بودم، تفاوت زیادی نمی‌کرد. البته قضاوت در مورد آن فعلا زود است.

یادم می‌آید، قبلا اگر کسی به من می‌گفت چرا وبلاگ نمی‌نویسی؛ پاسخم این بود، هرچیز مهمی که می‌دانم در اینترنت یا کتاب‌ها هست؛ اگر نه به زبان فارسی به زبان انگلیسی قطعا خواهد بود و اگر کسی انگلیسی بلد نیست به جای خواندن نوشته‌های من برود انگلیسی یاد بگیرد. من چیزی ندارم که به آن‌ها اضافه کنم و نوشتنم، وقت مخاطبان را تلف خواهد کرد.

دلیل دیگر و احتمالا مهم‌تر این بود که احساس من نسبت به نوشته‌های قبلی‌ام هر دفعه و همواره پشیمانی و شرم بوده است. حتی دیگر نمی‌خواستم آن نوشته‌ها را بخوانم یا بگویم متعلق به من هستند. چون معمولا به نظر بسیار غلط، ناپخته یا نامناسب می‌آمدند، حالا فرقی نمی‌کرد که چقدر هنگام نوشتن دقت کرده بودم. در مورد همین وبلاگ تقریبا تا ۹ ماه اول هیچگاه برنگشتم تا نوشته‌های گذشته را دوباره بخوانم یا حتی بررسی کنم ببینم غلط‌های نگارشی دارند یا نه، می‌ترسیدم به قدری به نظرم بد بیایند تا قید نوشتن را بزنم.

الان هم با قطعیت کمتری همان حرف‌هایم را قبول دارم ولی به دلایلی وبلاگ را راه انداختم و کنار آن، در فضاهای دیگر هم می‌نویسم. در ادامه این نوشته می‌خواهم از همان نتایج اندکی که در این یک سال دیده‌ام بگویم.

تقریبا پیش نیامده که نوشته‌ای بنویسم مثلا در وبلاگ یا نظری در متمم و در مدت کوتاهی مثال نقض یا شرایطی که حرفم در آن درست نباشد پیدا نکنم. بعضی مواقع اصلا حس می‌کنم دنیا منتظر بوده من بنویسم و منتشر کنم تا بلافاصله غلط بودنش را بکوبد توی صورتم. این جدی‌ترین اثری بوده که از نوشتن در فضای اینترنت دیده‌ام که به نظرم جالب و خوب بوده. می‌نویسم و پس از آن غلط بودن نظرم را می‌فهمم بعد نظرم را تغییر می‌دهم تا بهتر شود و خود این نظر جدید می‌تواند پایه‌ی نوشته دیگری بشود.(شبیه نظریه پوپر در مورد چرخه علم).

این غلط‌یابی به واسطه نوشتن در مورد نوشته‌هایی که برای خودم می‌نویسم و در اینترنت منتشر نمی‌کنم خیلی کمتر وجود دارد. شاید کمی در گفت و گوهایی که با بقیه می‌کنم باشد، اما آنجا هم کمتر از حالتی است که در فضای اینترنت می‌نویسم. انگار نوشتن در اینترنت و وجود امکان بالقوه‌ی دیده شدن توسط جمعیت زیادی از انسان‌ها یک حس تعهد و در پی آن حالت خود انتقادی شدیدی در من فعال می‌کند. البته پس از منتشر کردن نه قبل از آن.

همین احساس تعهد پیش از نوشتن هم اثر می‌گذارد. وقتی می‌دانم قرار است نوشته‌ام در اینترنت قرار گیرد، مسئولیت بیشتری احساس می‌کنم و به طور مشخص سعی می‌کنم دقیق و واضح‌تر بنویسم(مگر اینکه حالت دلنوشته داشته باشد). اگر جنبه‌ای از موضوع بررسی نشده مانده یا در موردش مطمئن نیستم، معمولا مقداری وقت می‌گذارم تا در موردش اطلاعاتی کسب کنم یا به طور واضح در نوشته‌ام اشاره می‌کنم که این جنبه را کنار گذاشته و بررسی نکرده‌ام.

در کل فعلا متمایل به ادامه همین روندِ نوشتن برای نوشتن هستم. تا ببینم چه می‌شود. شاید روزی نوشته‌ای در اینجا منتشر شد با عنوان نوشتن پس از ۵ سال.

2 نظر / نظر خود را در زیر وارد کنید

  1. من به تازگی با این وب آشنا شدم و واقعا دوست دارم ادامه پیدا کنه چون حس می کنم دارم کتاب می خونم نه یه وب!

دیدگاهتان را بنویسید