بزرگترین خوش شانسی

در حال خواندن یک نوشته از اسلاوی ژیژک بودم که طی فرایندی به پرسش و پاسخ گاردین از او رسیدم، اگر ژیژک را می‌شناسید، پرسش و پاسخ جالبی است. ترجمه نه چندان خوبی از آن هم اینجا انجام موجود است.

گاردین: بزرگترین ترست چیست؟

ژیژک: بیدار شدن بعد از مرگ – برای همین است که می‌خواهم بلافاصله مرا بسوزانند.

گاردین: اگر می‌توانستی گذشته را تغییر دهی، چه چیزی را تغییر می‌دادی؟

ژیژک: تولدم را. من با سوفوکلس(Sophocles) موافقم که می‌گفت: بزرگترین شانس به دنیا نیامدن است – ولی همانطور که شوخی ادامه پیدا می‌کند، افراد کمی در آن موفق می‌شوند.

گاردین: مهم‌ترین درسی که زندگی به تو داده چیست؟

ژیژک: اینکه زندگی چیز احمقانه و بی‌معنایی است که چیزی ندارد که به تو بیاموزد.

فلسفه؛ هنر فرضیه‌سازی عقلانی

اخیرا مقاله «چگونه فیلسوف شویم؟» نوشته برتراند راسِل با تر جمه آقای امیر کشفی را می‌خواندم. سوای موضوع اصلی مقاله، تعریف و نگاهی که راسل به فلسفه در این مقاله داشت برایم جالب بود. گفتم اینجا هم بیاورم.

راسل فلسفه را اینگونه تعریف می‌کند: فلسفه؛ هنر فرضیه‌سازی عقلانی است. فلسفه در جایی که ممکن نیست به یقین بدانیم چه چیز صادق است، تلاش می‌کند ببیند چه چیزی ممکن یا بیشتر محتمل است صادق باشد. ما با وجود شک در نهایت باید عمل کنیم چرا که تاخیر، خطرناک یا مهلک است. فلسفه یعنی هنرِ حکم کردن به اینکه در فرضیه‌های کلی چه چیزی محتمل است. با این تعریف حوزه فلسفه هم محدود به فرضیه‌های کلی و حول آن‌ها می‌شود.

فیلسوف تلاش می‌کند همه نظریه‌هایی که ممکن است صادق باشد را به دست بیاورد. در نهایت فرضیه‌هایی که پیگیری می‌شوند یقینی نیستند اما ابطالشان هم نمی‌توان کرد و به پیامدهای آشکارا کاذب منجر نمی‌شوند. همچنین فیلسوف می‌کوشد عقاید نامعقول را در خود و بقیه حذف کند چرا که به گفته راسل عقاید نامعقول پیوند دارد با جنگ و نرسیدن به اهداف. و اینکه صدق بهتر از کذب است.

 

جام جهانی ۲۰۱۸، اواخر یک هشتم

جام جهانی ۲۰۱۸، اواخر یک هشتم

جام جهانی شروع شده و الان که مشغول نوشتن این نوشته هستم تقریبا ۱۲ ساعت از بازیِ خوبِ ژاپن بلژیک گذشته. بازی‌ها به نظرم خوب و جذاب بودند، تیم‌هایی که به شدت بسته بازی کنند کمتر دیدم، نتیجه صفر صفر هم کمتر داشتیم، حتی فکی کنم نتیجه یک هیچ هم کمتر بوده. در مرحله حذفی دو بازی به پنالتی رفت که پنالتی‌های دانکارک و کرواسی واقعا جذاب بود.

تا الان فقط از حذف پرتغال ناراحت شدم، دوست داشتم رونالدو با روحیه‌ای که از اول بازی‌ها نشان داده بود حداقل یک بازی دیگر در جام می‌ماند. آلمان، اسپانیا و آرژانتین هم از بین تیم‌های مطرح حذف شدند. فرانسه، برزیل و بلژیک واقعا خوب هستند، انگلیس هم بدی نیست و برعکس سه تیم دیگر در مسیر راحت‌تری قرار گرفته.

ایران نسبت به جام جهانی قبل واقعا بهتر بود، همان طور که با بازی‌های بهتر و مطمئن‌تری هم به این جام جهانی صعود کرده بود. من سبک بازی ایران را دوست ندارم، به خصوص جلوی تیم‌های که حتی کمی اسم بزرگی دارند ایران به دفاع محض رو می‌آورد. ترجیح می‌دهم به اسپانیا فرضا سه هیچ ببازیم اما همان طوری بازی کنیم که بعد از گل خوردن بازی کردیم، رو به جلوتر. من از مورینیو خیلی خوشم می‌آید و این طور نیست که کلا با سیستم‌های دفاعی مشکل داشته باشم، اما ایران فقط دفاع می‌کند بدون تلاش جدی برای حمله و حفظ توپ. انگار باور نداریم ما هم می‌توانیم کمی فشار بیاوریم. با این نحو بازی تیم‌ها اگر در دوران ناآمادگی خود هم باشند مشخص نمی‌شود همانطور که ضعیف بودن اسپانیا نسبت به قبل جلوی ما مشخص نشد، اما جلوی مراکش و روسیه معلوم شد.

بعد از برد تقدیم شده‌ی بازی اول واقعا دوست داشتم صعود کنیم ولی همچنان فکر می‌کنم با این سبک بازی، صعود نمی‌کنیم مگر با شانس خیلی زیاد، بازی‌مان هم زیبا نخواهد بود و در مسابقات آسیا هم مشکل بتوانیم نتیجه بگیریم.

دوست داشتم ایران کمی شبیه ژاپن باشد. ژاپن هم در بازی‌های مرحله گروهی خوب بود و من بازی بسته از آن‌ها ندیدم هم در مقابل بلژیک عالی بودند. بعد از مساوی شدن بازی ناامید نشدند و حتی رو به حمله آوردند. از همه مهم‌تر به نظرم تلاش و بازی رو به جلو آن‌ها در دقیقه ۹۴ بود که همین هم باعث شد گل بخورند. الان طوری شده که اکثر تیم‌ها در چنین شرایطی بازی را کنترل می‌کنند. اما ژاپن در حالی که بلژیک به وقت‌های اضافه راضی بود، حمله کرد، چندین موقعیت خوب هم داشت. من چنین بازی‌ای را به سپردن بازی به وقت‌های اضافه و از آن بدتر پنالتی ترجیح می‌دهم.