برای جادی

برای جادی

یادم نیست اولین بار کی اسم جادی را شنیدم. وبلاگش بود یا پادکستش رادیوگیک. اولین خاطره‌ای که به ذهنم می‌آید رادیوگیگ قسمت سینگولاریتی هست.

خیلی چیزها را من برای اولین بار از زبان جادی شنیدم یا به واسطه جادی عمیق‌تر فهمیدم. از جمله نرم‌افزار آزاد و بیتکوین. به نظرم اولین باری که فهمیدم بیتکوین حدودا چی هست هر بیتکوین حدود ۷۰ هزار تومان بود.

جادی مدت‌هاست که در حوزه تکنولوژی محتوای با کیفیت فارسی تولید می‌کند و برای من سخت است تصور کسی که در فضای وب فارسی وارد حوزه برنامه‌نویسی شده باشد و اسم جادی را نشنیده باشد. تا یک زمانی هر کس از من می‌پرسید چطور برنامه‌نویسی یاد بگیرم در جواب می‌پرسیدم که انگلیسی بلد است یا نه. اگر پاسخ می‌داد نه، می‌گفتم برود انگلیسی یاد بگیرد تا به او منابع مناسب معرفی کنم. اما بعد از اینکه جادی ویدئوها و دوره‌های آموزش برنامه‌نویسی منتشر کرد. همیشه ویدئوهای جادی را برای شروع معرفی می‌کنم و کسی که انگلیسی بلد نیست هم می‌تواند از آن استفاده کند. جواب الان من برای کسی که انگلیسی بلد نیست این است که برو انگلیسی یاد بگیر در کنارش دوره‌های جادی را هم ببین. برای کسی که انگلیسی بلد است هم باز ویدئوهای جادی را پیشنهاد می‌کنم بعلاوه یک سری منابع دیگر.

ادامه ی مطلب

زن، زندگی، آزادی. صلح و امید و شادی. معرفی مقاله، نویسنده، کتاب

طی این مدتِ نزدیک به سه ماه نوشته‌هایی در مورد جنبش زن، زندگی، آزادی خواندم. یک سری از آن‌ها را که به نظرم خوب و قابل توصیه بودند برای دوستانم هم فرستادم (در توییترم هم بازنشر کردم). به نظرم رسید اینجا هم معرفی کنم. علاوه بر آن اینجا موارد دیگری مثل افرادی که نوشته‌هایشان را دنبال می‌کنم، کتاب‌هایی که تا امروز خوانده‌ام و به نظرم قابل توصیه هستند، وبسایت‌هایی که به طور مشخص در این حوزه فعالیت می‌کنند را بیاورم.

ادامه ی مطلب

عاشورا، بازی برگشت

حاج احمد توفیق پیدا کرده بود که برای بار دوم به حج واجب مشرف شود. یکی از روزها که روحانی کاروان روضه حسینِ بنِ علی می‌خواند، حاج احمد ملتمسانه از خدا خواست که کاش فرصتی دوباره‌ای عطا کند و شیعیان زمانِ او دوباره در آزمونی مانند عاشورا مورد آزمایش قرار بگیرند. تا نشان دهند که این بار آن‌ها از این آزمون سربلند بیرون خواهند آمد.

در کمال ناباوری حاج احمد، خدا این خواسته را پذیرفت. خداوند که عالم الغیب و الشهاده است نتیجه آزمون را پیشاپیش می‌دانست. اما گویا در بارگاه خداوند هم برخی ملائک با حاج احمد همدل بودند. بنابراین تصمیم گرفت آرزوی حاج احمد را برآورده کند تا هم مسلمانان آن روزگار هم ملائک درگاهش با چشم خود ببینند که اوضاع از چه قرار است.

قرار شد حسین بن علی در کشور ایران به زمین برگردد و من را هم به عنوان سیدِ بنِ طاووسِ زمان گذاشتند و قرار شد ماجرا را برای ثبت در تاریخ بنویسم.

متأسفانه من مانند سید بن طاووس حوصله تفصیل آنچنانی ندارم و شرح ماوقع را روی دور تند برای شما اینجا خواهم آورد.

ادامه ی مطلب

مکالمه‌ی روح القدس

دید چند جوان در پیاده‌رو در حال فرار هستند، لباسْ سبزی به یکی از آن‌ها که کندتر است می‌رسد و با پوتین می‌گذارد روی کمرش. به نظر پخش زمین شد. روی زمین پشت شمشادها قرار گرفت و نمی‌دیدش. تصمیمش را برای این شرایط از قبل گرفته بود.

در ماشین را باز کرد و یک پایش را گذاشت بیرون ماشین. آمد که با پای بیرون نیرویی وارد کند و کامل از ماشین خارج بشود، دید شانه‌اش انگار میخ شده و تکان نمی‌خورد. شانه‌اش را گرفته بود و نمی‌گذاشت پیاده شود. لباسْ سبز برگشت و رفت سمت دیگر.

ادامه ی مطلب

شبکه‌های اجتماعی و آزادی بیان

در نوشته «آزادی بیان، سلمان رشدی، ترامپ بن و شبکه‌های اجتماعی» نگاه به ماجرای ترامپ بن از لحاظ اخلاقی را گذاشتم برای نوشته‌ای دیگر. اینجا می‌خواهم از آن بنویسم.

آزادی بیان بیشتر در سطح حکومت و قانون مطرح است. آن هم به عنوان یک امر سلبی یعنی عدم محدودیت از سمت دولت برای کنش‌های بیانی. همچنین آزادی بیان در قالب جمع و جامعه و به لحاظ ساختار جمع است که مطرح می‌شود. در سطح فردی به نظرم حداقل به طور مستقیم مطرح نیست. یعنی من به عنوان یک عضو عادی جامعه به خاطر آزادی بیان الزامی ندارم که حرف همه را گوش بدهم یا اجازه بدهم من را مخاطب قرار بدهند. چه در شبکه‌های اجتماعی چه مثلا در وبلاگ خودم می‌توانم فردی را بلاک (مسدود) کنم و از بابت محدود کردن آزادی بیان ایرادی به من وارد نیست.

اما در همان شبکه‌های اجتماعی با تعداد کابران قابل توجه یا گروه جمعی دیگر به نظر من اگر مدیریت آن برخی را محدود کنند می‌توان به از بابت آزادی بیان آن را مورد قضاوت قرار داد.

ادامه ی مطلب

مغالطه قمارباز

من سر انواع بازی‌های رومیزی (Board Game)

بازی اولون (Avalon): طرف ۲ دست پشت سر هم مرلین شده دست سوم رسما امکان نداره دیگه مرلین باشه پس فرض می‌کنم مرلین نیست و کلا از گزینه‌ها می‌زارمش کنار.

بازی منچ: ۴ دست هست که تاس ۶ نیاوردم. این دفعه احتمال اینکه ۶ بیاید خیلی بیشتر است.

من سر سؤال‌های ریاضی

یک سکه رو ده بار انداختیم و همه‌اش خط اومده، احتمال اینکه بار یازدهم هم خط بیاد چقدر هست؟ من: ۵۰ درصد.

از یک جایی به بعد متوجه بودم که رویکردم سر بازی‌های رومیزی و سؤال‌های ریاضی قابل جمع به نظر نیستند. اما همچنان تا حدی توجیهی می‌کردم و بین آن‌ها تفاوت قائل می‌شدم.

ادامه ی مطلب

معرفی کانال‌های یوتیوب که دنبال می‌کنم

از یوتیوب و چیزی که ایرانی‌ها به خاطر فیلترینگش در حال از دست دادن هستن به نظرم کم گفته می‌شود. یوتیوب علاوه بر فایده‌های بسیاری که دارد برای آموزش مقدماتی در هر حوزه و آموزش‌های چگونه فلان کار را انجام بدهیم عالی است.

فیلترینگ علاوه بر امکان استفاده، شکل‌گیری محتوای فارسی در یوتیوب را هم محدود کرده. با این حال ۳-۴ سال اخیر تعداد قابل توجهی از کانال‌های فارسی با محتوای خوب شروع به کار کرده‌اند. خود من مشترک ۳ تا از آن‌ها هستم.

من معمولا بیشتر ویدئوهایی را که در یوتیوب می‌بینم از قسمت جستجو پیدا می‌کنم. ولی به جز آن مشترک چند کانال هم هستم در ادامه لیست کانال‌هایی را که مشترکشان هستم با کمی توضیح می‌آورم و چند تا از ویدئوهایی که اخیرا با جستجو دیدم می‌آورم.

ادامه ی مطلب

آزادی بیان، سلمان رشدی، ترامپ بن و شبکه‌های اجتماعی

چند ماه بعد از ماجرای ترامپ بن (Trump ban) زمان انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا به بهانه آن اتفاق قصد داشتم چیزی بنویسم که اهمال‌کاری کردم. چند هفته پیش ماجرای سوء قصد به سلمان رشدی اتفاق افتاد و تصمیم گرفتم در مورد هر دو اینجا بنویسم.

ادامه ی مطلب

لانه‌ی مورچه سر راه، ایلان ماسک و هوش مصنوعی

If AI has a goal and humanity just happens to be in the way, it will destroy humanity as a matter of course without even thinking about it. No hard feelings, It’s just like, if we’re building a road and an anthill just happens to be in the way, we don’t hate ants, we’re just building a road, and so, goodbye anthill.

Elon Musk

اگر هوش مصنوعی هدفی داشت و بشر به نحوی سر راهش بود، در راه هدف خودش بشریت را نابود می‌کند بدون اینکه حتی به آن فکر کند. سوء تفاهم نشود، فقط مثل این می‌ماند که مثلا ما انسان‌های می‌خواهیم راهی بسازیم و لانه‌ی مورچه‌ای هم به نحوی سر راه است، ما از مورچه‌ها متنفر نیستیم، فقط داریم راه می‌سازیم. پس بنابراین خداحافظ لانه‌ی مورچه‌ها.

ایلان ماسک

Really? No hard feelings Mr Musk?

سوء تفاهم نشود؟ واقعا آقای ماسک؟

ادامه ی مطلب

حسین پارتی

فوتبال

شب بود با دوستم «خ» داشتیم می‌رفتیم فوتبال، خیابان‌ها از هفته قبل شلوغ‌تر بود. حدس می‌زنم به خاطر محرم باشد. هرچند که تازه روز اول محرم است. در راه چند تکیه تمیز و مرتب می‌بینیم. خ می‌گوید هیئت‌های پایین شهر از بالا شهر معمولا از هر نظر بهتر هستند.

ده دقیقه دیر رسیدیم. سریع لباس‌ها را عوض کرده و یارکشی کردیم. تازه با این گروه فوتبال بازی می‌کنم، به جز خ که خیلی وقت است با هم فوتبال می‌رویم و یکی دو نفر دیگر که در این چند جلسه شناختمشان بقیه را نمی‌شناسم.

بازی اول را باختیم آمدیم بیرون. معمولا بعد از بازی نمی‌توانم یک جا بایستم یا بنشینم. کنار زمین راه می‌روم تا کمی بدنم آرام بگیرد. خ و یکی دیگر که خیلی نمی‌شناسم در حال صحبت کردن هستند. حین راه رفتن به آن‌ها نزدیک می‌شوم دیگری دارد به خ می‌گوید که بچه‌ها نیامدند یکی مصدوم شده بقیه هم رفته‌اند حسین پارتی. خ نیشخندی می‌زند. من هم در دلم می‌خندم.

ادامه ی مطلب