تفاوت‌ها و اشتراکات نیهیلیسم و ابزوردیسم

من در این وبلاگ از معنای زندگی و پوچی کم ننوشته‌ام و قصد دارم بیشتر هم بنویسم. نهیلیسم و ابزوردیسم دو مفهومی هستند که ارتباط تنگاتنگی با معنای زندگی و پوچی دارند. مصطفی ملکیان در سخنرانی‌ای برای رونمایی از کتاب پرسش‌های کشنده پیرامون این دو مفهوم از ریشه‌ها، اشتراکات و تفاوت‌هایشان صحبت کرده. قصد دارم چکیده‌ای از آن سخنرانی را در نوشته‌ای مستقل اینجا منتشر کنم تا بتوانم در نوشته‌های بعدی راحت‌تر از آن‌ها صحبت کنم.

ابزوردیسم به معنای بی‌منطقی، فراتر از منطق انسانی بودن که در فارسی به پوچ‌انگاری برگدانده شده، چیست؟ آلبرکامو به عنوان فردی که این مفهوم را در غرب ترویج کرد می‌گوید امور جهان عقلانی و معقول نیست. یعنی تبیین عقلانی جهان به بن‌بست می‌رسد چون عقل در نهایت یا به جوابی نمی‌رسد یا به بیش از یک جواب هم‌وزن می‌رسد. اندیشه عمیق به سرانجام نمی‌رسد، یا راهی نداریم یا چند راه بدون ترجیج داریم. در عین حالی که ما چاره‌ای جز عمل کردن نداریم.

ادامه ی مطلب

سه واکنش به پوچی

آلبرکامو یکی از نویسندگان خوب در رابطه با پوچی و معنای زندگی است. خود وی در ابتدای کتاب اسطوره سیزیف تصریح می‌کند که:

«مسئله‌ی فلسفی‌ای که واقعا بااهمیت باشد، یکی بیش نیست و آن خودکشی است. داوری در اینکه زندگی کردن به زحمتش می‌ارزد یا نه، پاسخ پرسش بنیادین فلسفه است».

خود وی هم در این مورد بسیار نوشته؛ یکی از آن‌ها نمایشنامه کالیگولاست.

کالیگولا یکی از امپراتورهای روم است که در جوانی به این مقام می‌رسد. در این نمایش طیِّ ماجرایی او متوجه می‌شود که زندگی معنایی ندارد، پوچ است. اینجا یکی از نقل قول‌های کالیگولا را آورده‌ام، کمک می‌کند کمی با فضای وی و کتاب آشنا شوید. واکنش امپراتور به پوچی احتمالا همان چیزی است که ما به آن می‌گوییم دیوانگی. پول مردم را می‌گیرد آن‌ها را بدون دلیل خاصی می‌کشد، اطرافیانش هم از دست او در امان نیستند به هر دلیلی ممکن است سرشان به باد برود.

این واکنش کالیگولاست به پوچی، او دیوانگی را انتخاب کرده. جایی هم می‌گوید:

این جهان بی‌اهمیت است. هرکس به این حقیقت برسد آزادی‌اش را بدست می‌آورد.

کالیگولا از این آزادی به جنون می‌رسد، هرکاری می‌خواهد می‌کند.

تا جایی که به خاطر دارم دو نوع واکنش دیگر هم در این کتاب وجود داشت، هر کدام متعلق به یکی از اطرافیان کالیگولا. چون نام این دو را در نمایشنامه یادم نیست؛ اولی را می‌گویم فرد دوم، دومی فرد سوم.

ادامه ی مطلب

رنج حقیقی

مردم گمان می‌کنند اگر کسی رنج می‌برد برای این است که مثلا معشوقش در یک روز مرده است و حال آنکه رنج حقیقی او جدی‌تر از این است. رنج می‌برد چون می‌بیند که غصه هم دوام ندارد، حتی درد بی معنی است.

کالیگولا – آلبر کامو