مجموعه ایمان

دیروز صبح، اتفاقی در تلویزیون یک انیمیشن کوتاه(۳ الی ۴ دقیقه به نظرم) دیدم در مورد صفت قادر و اینکه آیا خدا این صفت را دارد یا خیر. از نحوه توضیح و بررسی مسأله خوشم آمد، برای همین اسم و وب سایتشان را یادداشت کردم تا بعدا ببینم. بعد از مراجعه به سایتشان متوجه شدم بله این یک قسمت از سری مجموعه ایمان، محصولی از اندیشکده ایمان است. متأسفانه سایتشان اصلا خوب نیست و به نظر فقط ویدئوها گذاشته شده(البته همین هم تا حدی خوب است). متنی در مورد خود اندیشکده و مجموعه ایمان من پیدا نکردم. چیزی که من از مشاهده گذری ۴ قسمت، عناوین قسمت‌های دیگر و دسته‌بندی‌شان دستگیرم شد این است که مجموعه ایمان شامل یک سری موشن گرافیک می‌شود که می‌کوشد با نگاه منطقی به برخی از اعتقادات مسلمانان، به طور مشخص اصل توحید(حداقل تا الان) از اصول دین را تبیین و به برخی سؤالات پاسخ دهد.

اصول دین و اعتقادات اسلام زمانی مسأله جدی من بود و برخی از کتاب‌های نوشته شده در حول این موضوع را خوانده‌ام. به نظرم در این زمینه هم مواد خام کافی نیست، هم پردازشِ انجام شده روی این مواد، با اینکه خود مواد خام ناکافی‌اند. یعنی چه؟ در طول تاریخ توسط متفکران در مورد اصول دین اسلام داده‌هایی(نظرات یا همان مواد خام) تولید شده، این نظرات و مواد خام برای امروز همچنان کافی نیستند و نیاز به تولیدات و کار بیشتری هست. از طرفی روی همین مواد خام هم پردازش خوب و کافی صورت نگرفته؛ کتاب، مقاله یا هر منبعی که در آن این نظرات به خوبی صورت‌بندی شود(تفکیک، دسته‌بندی، مثال، مقایسه، توضیحات بیشتر، …) نیست، حداقل من پیدا نکردم. در نتیجه همین مواد خام هم درست و آماده به دست مخاطب نهایی نمی‌رسد. خود من هنگام مطالعه و بررسی از هر دو جهت با این عدم کفایت‌ها مواجه شدم. در صورتی که مسلمانان باید در اصول دینشان اجتهاد داشته باشند. بعلاوه به غیر مسلمانانی که می‌خواهند در این مورد اعتقادات مسلمانان تحقیق کنند، کمک بسیاری می‌کند.

مجموعه ایمان کاری است در جهت دوم؛ یعنی پردازش روی مواد خام موجود. به نظرم با توجه به آنچه قبلا داشتیم و من دیده بودم پیشرفت خوبی است، هر چند دیر. این مجموعه که استفاده و مشاهده‌اش از طریق کانال آپارات‌شان راحت‌تر است، چند ویژگی خوب دارد:

  • هر قسمت کوتاه و اغلب به یک مسأله می‌پردازد.
  • صورت‌بندی و تفکیک‌های مشخص‌تر و بهتر شده.
  • برخی سؤالات با دقت بیشتری بررسی و پاسخ داده می‌شوند.
  • استفاده از امکانات گرافیکی برای تبیین بهتر.

خودم اگر دوباره خواستم به اصولِ دینِ اسلام بپردازم احتمالا این مجموعه را کامل نگاه می‌کنم. شاید در آینده مفصل در وبلاگ به اصول دین پرداختم و در این صورت از صورت‌بندی و تفکیک‌هایشان استفاده خواهم کرد. پیشنهادی که برای آن‌ها دارم تبدیل کردن محتوایشان به کتاب یا حداقل متن روی وب یا pdf است. انتقادی هم که دارم این است که کار آن‌ها فعلا از جنس تبلیغ است، می‌توانست کارشان با آوردن نظرات مخالف از منابع درجه اول، و واگذاری تصمیم به مخاطب از تبلیغ فاصله بگیرد و به نظر من مفیدتر بشود.

شرایط اجتهاد در اصول دین

تا جایی که می‌دانم و شنیده‌ام طبق نظر علمای شیعه تقلید در اصول دین جایز نیست. اما در احکام و موضوعات دیگر تقلید نه تنها جایز است بلکه برای فرد غیر مجتهد تقلید از یک مرجع با شرایط مشخص واجب است. تقلید یعنی اعتماد و پیروی از یک مجتهد عالم. وقتی گفته می‌شود نباید در اصول دین تقلید کرد پس هر مسلمان باشد باید به درجه‌ای از اجتهاد در موضوع این اصول برسد تا بتواند درستی آن‌ها را تشخیص دهد، مثلا بتواند برخی از آن‌ها را اثبات کند یا نشان دهد وزن استدلال‌ها در اثبات آن از استدلال‌هایی که آن را رد می‌کند سنگین‌تر است.

برای خودِ تقلید کردن هم نمی‌تواند تقلید کرد چون به استدلال دوری می‌افتیم و به همین دلیل برای جواز تقلید نیاز به دلیل داریم. اجتهاد در فقه شرایطی دارد مانند:

  • نیاز به مجهز شدن به دانش‌ها و مهارت‌های متعدد مانند زبان عربی، علم رجال، حدیث و …
  • نیاز به تحقیقات جدی و رسیدن به نظر خود
  • و موارد دیگر

با توجه به این شرایط دلایلی آورده می‌شود برای جواز تقلید. چند مورد از این دلایل که من شنیده‌ام:

رسیدن به اجتهاد به زمان و تلاش زیادی احتیاج دارد، مثلا خودتان ببینید همین دو مورد اول چقدر زمان و تلاش می‌خواهد پس به نظر رسیدن به اجتهاد در کنار داشتن تخصص و کار در حوزه دیگر ساده نیست. جامعه در علوم و کارهای دیگر عقب می‌ماند و احتمالا نیازهای دیگر ما به خوبی رفع نخواهد شد و دلیل دیگر اینکه اصلا به این تعداد مجتهد نیاز است؟ نوعی دوباره کاری نمی‌شود؟ در کنار این موارد این نکته هم ذکر می‌شود که در قرآن و احادیث هم اجتهاد فقهی برای همه افراد لازم نشده.

حالا اگر از همین زاویه به اصول دین نگاه کنیم متوجه می‌شویم برخی از دلایل گفته شده برای تقلید در احکام دین در اصول دین هم پابرجاست. اگر قبول کنیم اصول دین و گزاره‌های آن، فلسفی است و بنابراین زیرمجموعه فلسفه قرار دارد و من هم اینطور فکر می‌کنم. در نتیجه تحقیق در اصول دین یک تحقیق فلسفی خواهد بود. حال مشخص می‌شود در اینجا هم با دانش‌های متعددی سر و کار داریم.

از آنجایی که آثار فلسفی به تعداد کافی به فارسی ترجمه نشده‌اند، کتاب‌های جامع در همین حوزه فلسفه دین کم است. امکان رجوع به استاد و کلاس هم تا دوره دانشگاه تقریبا وجود ندارد. پس احتمالا ابتدا برای ورود به فلسفه باید زبان انگلیسی را در حد خواندن کتاب‌های فلسفی بلد باشیم. بالاخره غرب در حال حاضر در فلسفه مانند اکثر حوزه‌های دیگر پیشتاز است و کتاب‌ها عموما به این زبان نوشته شده و می‌شوند. کتاب‌های آلمانی و فرانسوی هم اغلب به انگلیسی ترجمه می‌شوند. اگر فرد بخواهد آثار فیلسوفان مسلمان را هم به طور جدی مطالعه کند احتمالا زبان عربی هم مورد نیاز باشد. پس از این پیش‌نیازها به خود فلسفه می‌رسیم که خودش زیرشاخه‌هایی دارد با ریزه‌کاری‌های فراوان و لازم است که زیر‌شاخه‌های مرتبط با اصول دین مطالعه شود. حالا به این‌ها اضافه کنید مرحله تحقیق و پژوهش، تلاش برای اجتهاد و رسیدن به نظر شخصی. به نظرم به اندازه کافی مشخص است که چقدر به زمان و کار جدی نیاز داریم.

پس چرا در اصول دین مجوز تقلید داده نشده؟ من دو دلیل در پاسخ به این سوال دیده‌ام:

  1. اصول دین نوعی جهان‌بینی شخص است و جهان‌بینی تقلیدی نیست.
  2. در قرآن و احادیث اشاره شده که هرکس خودش باید به اصول دین برسد.

حالا چه کنیم؟ از طرفی با نظام آموزشی مواجه هستیم که علاوه بر ناکارآمدی اصلا تا ۱۸ سالگی به این موضوع نمی‌پردازد و اگر خودمان مطالعاتی نداشته باشیم تازه از ۱۸ سالگی موضوعی به این گستردگی را باید از صفر شروع کنیم در عین حال در این سن با مشکلات دیگری نیز مواجه خواهیم بود. حداقل از جمهوری اسلامی که به نظر قبول دارد که اصول دین تقلیدی نیست، انتظار می‌رود قبل از تدریس دروس دیگر حتی دین، قرآن و احکام دروسی مربوط به این موضوع قرار دهد. همانگونه که از ابتدا ریاضیات آموزش داده می‌شود و ما از جمع و تفریق ساده حرکت می‌کنیم تا به مشتق و انتگرال‌گیری برسیم. مسیری مشخص شود تا بتوانیم به جهان‌بینی خودمان برسیم یا حداقل فاصله‌مان با اجتهاد کمتر شود.