وقتی پیامبر امام می‌شود

کتاب روشنفکران از پاول جانسون در مورد جنبه دیگر روشنفکران است، اینکه آن‌ها هم گاهی خلاف گفته‌شان، خلاف قواعد ابتدایی اخلاق عمل می‌کنند. البته در کل به نظر من کتاب خوبی نبود. نظرم مفصل‌ترم را اینجا در گودریدز نوشته‌ام. نمی‌دانم ولی به نظرم من Intellectuals که عنوان اصلی کتاب است بیشتر معنی متفکر می‌دهد تا روشنفکر. متفکر و روشنفکر در نگاه من تفاوت دارند.

در بین روشنفکرانی که کتاب دست روی آن‌ها گذاشته بود، اگر به آنچه نویسنده آورده و استنادات اعتماد کنیم، به نظرم(اندازه نگرفتم) دو چیز با تکرار بیشتری عامل اشتباهات آن‌ها شده بود.

اولی زنان، چه به لحاظ باورهایشان در مورد زنان، چه رفتارشان در مقابل زنان، چه تحلیل‌هایشان. بیشترشان در زندگی زناشویی مشکل داشتند و رفتارهای غیر اخلاقی و عقلانی از آن‌ها سر می‌زد. انگار در تحلیل آنچه در روانشان اتفاق می‌افتد لنگ می‌زنند و نمی‌توانند به یک سری باورها و رفتارهای نامتناقض نرسند. در هرس و هماهنگ کردن باورهایی که از رسومات، دین و … می‌آیند و آنچه در واقعیت در روانشان اتفاق می‌افتد گیر می‌کنند. مثلا تولستوی در گیر و دار میان علاقه‌اش به زن‌ها و احکام دین و از آن طرف تعهدی که به خانواده خود داده بود، در نهایت حداقل برای مدتی حکم به شیطان بودن زنان می‌دهد:D.

ادامه ی مطلب

بچه دار شدن اخلاقی نیست – قسمت چهارم

مقدمه: قسمت چهارم از سری مطالبِ ترجمه مقاله‌ی بچه دار شدن اخلاقی نیست.

روشن است که مقدار ریسک با توجه به فاکتورهایی مانند موقعیت جغرافیایی و جنسیت فرد فرق می‌کند. حتی با کنترل کردن این متغیرها، محاسبه کردن ریسک‌هایی که در طول عمر وجود دارند معمولا سخت است. برای مثال، تجاوزها بسیار کم‌تر از آنچه هست گزارش می‌شوند، حتی داده‌ها در مورد اینکه تا چه حد تجاوز کمتر گزارش می‌شود متناقض است. به طور مشابه، مطالعات در مورد بیماری‌های ذهنی مانند اختلالات افسردگی عمده، معمولا ریسک آن در طول عمر دست کم گرفته می‌شود، بخشی از آن به این خاطر است که برخی از افراد مورد مطالعه قرار گرفته شده هنوز افسردگی‌ای که بعدا روی آن‌ها تأثیر می‌گذارد را تجربه نکرده‌اند. حتی اگر تخمین‌های پایین را در نظر بگیریم، ریسک انباشته از همه‌ی این بدبختی‌های گوناگون که می‌توانند برای مردم اتفاق بیفتند باعث می‌شود که احتمالات کاملا بر ضد هر بچه‌ای باشد. ریسک‌های سرطان به تنهایی قابل توجه است: در انگلستان، تقریبا ۵۰ درصد مردم به این بیماری مبتلا خواهند شد. اگر مردم چنین ریسکی با چنین خسارتی را بر دیگران خارج از زمینه تولید مثل تحمیل کنند، به طور گسترده توسط بقیه محکوم خواهند شد. همین معیارها باید برای تولید مثل هم برقرار باشد.

استدلال‌های آورده شده، همه تولید مثل را نقد می‌کنند، بر مبنای آنچه که با فرد به وجود آمده، می‌کند. این‌ها را من استدلال‌های نوع دوستانه برای تولدستیزی می‌خوانم؛ دلایل غیر نوع دوستانه هم وجود دارند. آنچه این استدلال را متمایز می‌کند این است که تولید مثل را بر مبنای آسیبی که فرد ساخته شده می‌زند(احتمالا)، نقد می‌کند. احتمالا اشتباه باشد، ساخت موجود جدیدی که محتمل است، دلیلِ آسیبِ جدی به دیگران باشد.

هومو ساپینس(Homo sapiens) مخرب‌ترین گونه است، و قسمت عظیمی از این تخریب‌ها بر روی دیگر انسان‌ها اعمال شده. انسان‌ها یکدیگر را از ابتدا کشته‌اند، ولی مقیاس(نه سرعت) این کشتار وسعت پیدا کرده(نه به خاطر اینکه الان انسان‌های بسیار بیشتری برای کشتن وجود دارد نسبت به اکثر تاریخ بشر). وسایلی که توسط آن میلیون‌ها انسان کشته شده به طور ناراحت کننده‌ای گوناگون است. آن‌ها شامل چاقو زدن، بریدن، انداختن از ارتفاع، دار زدن، کشتن با گاز، سم دادن، غرق کردن و بمب زدن. انسان‌ها همچنین وحشت همراهانشان را می‌بینند، شامل آزار و اذیت، سرکوب، کتک زدن، اختلال اعضا، زجر کشیدن، شکنجه، تجاوز، آدم ربایی و به بردگی گرفتن.

ادامه ی مطلب