نهاد سازی پیش از دموکراسی، شانس برای توسعه

شماره ۵۱ مجله اندیشه پویا گفت و گویی با آقای سریع القلم داشته حول موضوعاتی مانند ایران و آمریکا، برجام، مسیر توسعه و دموکراسی در ایران. اینجا خلاصه و برداشت خودم را از آن می‌آورم.

از زمانی که آقای روحانی مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک را گرفت بر پارادایم اقتصادی متمرکز شد. ایشان وقتی برای ریاست جمهوری توسط مردم انتخاب شد به سمت توسعه اقتصادی گرایش داشت و سیاست خارجی کشور را هم در خدمت اقتصاد می‌دید. اما نهاد ریاست جمهوری در بهترین شرایط ۱۰-۱۵ درصد می‌تواند اصلاح ایجاد کند. ما باید در سطح حاکمیت تصمیم بگیریم.

یکی از مسائل دولت ما مسأله شناختی و فکری است. درکمان از اقتصاد بین‌الملل محدود است. نمی‌دانیم چطور و چرا کره جنوبی یا برزیل در اقتصاد جهانی نقش آفرین شده‌اند. متون بین‌المللی را نمی‌خوانیم.

گام اول توسعه نهادسازی است، دموکراسی طبقه پنجم است. آزادی سیاسی را با کدام نهادها و متون به دست آوریم؟ در ایران افراد از دموکراسی بسیار صحبت می‌کنند در حالی که ما مبانی اولیه آن را نداریم. به باور هانتینگتون دموکراسی ۴ اصل دارد:

ادامه ی مطلب

چرا ملت‌ها شکست می‌خورند – نقاط عطف

این روزها مشغول خواندن کتاب چرا ملت‌ها شکست می‌خورند هستم. نظریه اصلی کتاب این است که علت توسعه و عدم توسعه کشورها مختلف به ساختار نهادهای سیاسی و اقتصادی آن‌ها برمی‌گردد و از بین این دو نهاد هم نهاد سیاسی اهمیت بیشتری دارد. نویسندگان کتاب نهادها را به سه دسته تقسیم می‌کنند.

۱- نهادهای دیکتاتوری
کشورهایی که قدرت در یک فرد جمع شده و او اختیارات گسترده‌ای دارد. بخش اعظمی از ثروت و قدرت در دست یک نفر است.

۲- نهادهای اندک سالار
کشورهایی که قدرت و ثروت در اختیار یک حزب یا گروه خاص قرار دارد.

۳- نهادها فراگیر و کثرت‌گرا
کشورهایی که قدرت و ثروت در آن پخش شده و تا جای ممکن فراگیر میان مردم توزیع شده.

ادعای نویسندگان این است که توسعه پایدار به نهادهایی از نوع سوم نیاز دارد. در تلاش برای کارآمد نشان دادن این نظریه کتاب نظریه‌های دیگر را مطرح کرده و رد می‌کند. سپس تلاش می‌کند که اوضاع کشورها را با توجه به نظریه‌ای که خودش طرح کرده توضیح دهد.

این مقدمه، برداشت و خلاصه‌ای بود که من از سه فصل اول کتاب داشتم. اما فصل چهارم در مورد علت شکل گیری این نهاد‌ها و اینکه چه می‌شود کشور‌هایی که شرایط نزدیک به هم داشتند ظرف ۱۰۰ سال کاملا واگرا می‌شوند. برخی به سمت توسعه، برخی به سوی استثمار.

ادامه ی مطلب