عادت کردن برای حفظ منابع

در حال مرور کتاب Daily Rituals: How Artists Work بودم، نقل قولی از ویلیام جیمز شده بود با این مضمون که هر چه سهم بیشتری از انجام کارهای روزمره زندگی‌مان تبدیل به عادت شود، ذهنمان آزادانه‌تر و قدرت بیشتری برای انجام کار خودش پیدا می‌کند.

در نگاه اول به نظر نکته جالبی می‌آید و از جنس مدیریت منابع. هر چقدر از منبع تمرکز، توجه و قدرت ذهنمان در کارهایی که اولویت آنچنانی برایمان ندارند خرج کنیم برای دیگر کارها که گاهی اهمیت چندین برابری دارند کمتر می‌ماند. برای مثلا اینکه هر روز تصمیم بگیریم صبحانه ناهار چی بخوریم به جای داشتن برنامه معین از قبل یا داشتن انتخاب‌های ثابت.

اتفاقا در این کتاب هم با اینکه در نهایت من آن قدرها وجه مشترکی بین عادات و روال روزانه افراد پیدا نکردم، این موضوع به چشم می‌آمد. تعداد قابل توجهی از هنرمندان کتاب به طور مشخص اولویت جدی‌شان آن کاری بود که به خاطر آن بعدا مشهور شدند و برای بقیه کارهای روزانه‌شان کمتر از منابع مهم خود مثل قدرت ذهنی، توجه و خلاقیت خرج می‌کردند. حالا این خرج نکردن می‌توانست آگاهانه اتفاق بیفتد یا آن قدر کارشان برایشان مهم بود خود به خود بقیه را بی‌اهمیت و از دور خارج می‌کرد.

در نگاه دوم اما به نظر من مهم است که ببینیم منابع‌مان از چه جنسی هستند. کدام محدود هستند و خرج کردنی، یعنی با مصرف کردن از آن‌ها کم می‌شود، کدام با مصرف کردن افزایش پیدا می‌کند، مثلا به لحاظ ظرفیتی یا کیفیتی یا حتی مقداری.

یا نه اصلا شاید مدل دیگری مفیدتر باشد؛ کدام نوع و نحوه خرج کردن‌ها از یک منبع کم می‌کند، کدام زیاد می‌کند. و ممکن است برای منابع مختلف فرق داشته باشد.