در برابر استبداد – یک قدم جلوتر

فرهاد میثمی، معرفی کتاب

دو هفته پیش عکس‌هایی از فرهاد میثمی منتشر شد که شرایط او را بعد از حدود چند ماه اعتصاب غذا نشان می‌داد. خوشبختانه الان که در حال نوشتن این مطلب هستم ایشان آزاد شده. در یکی از عکس‌ها او سه کتاب در دست گرفته بود:

  1. قدرت بی‌قدرتان
  2. در برابر استبداد
  3. راه باریک آزادی

قبلا در یکی از نوشته‌ها دو کتاب اول را پیشنهاد کرده بودم. کتاب‌های دیگری هم در آن نوشته پیشنهاد داده بودم. اینجا دوباره می‌خواهم روی یکی از آن‌ها یعنی مبانی مبارزه خشونت‌پرهیز تأکید کنم. مبانی مبارزه خشونت‌پرهیز توسط خود فرهاد میثمی ترجمه و به رایگان در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است (اینجا می‌توانید دانلود کنید). دلیل تأکیدم هم این است که کتاب را خوانده‌ام و به نظرم کتاب خوبی است و اینکه خود فرهاد میثمی آن را ترجمه کرده یکی از دلایلی که من کتاب را خواندم مترجم آن بود. اگر به نگاه و نوع کنش فرهاد میثمی علاقه‌مند هستید یا برایتان جالب است، در صورتی که قبلا درباره خشونت پرهیزی چیزی نخوانده باشید احتمالا این کتاب برای شما جالب خواهد بود.

قدرت بی‌قدرتان را دوست نداشتم (اینجا نظرم را نوشته‌ام). در برابر استبداد خوب بود (در ادامه بیشتر خواهم گفت). راه باریک آزادی را هم مدت‌ها است که خریده و در لیست کتاب‌هایی که می‌خواهم بخوانم هست ولی موقع خواندن هر سری کتاب دیگری را انتخاب کرده‌ام. همین یک ماه پیش هم بین راه باریک آزادی و چند کتاب دیگر، کتاب دیگری برای خواندن انتخاب کردم. ولی پس از دیدن عکس کتاب در درست فرهاد میثمی مصمم هستم آن را زودتر بخوانم. چرا ملت‌ها شکست می‌خورند را هم نویسنده همین کتاب (راه باریک آزادی) نوشته، آن را خوانده‌ام و به نظرم کتاب خوبی بود.

در برابر استبداد، ۲۰ درس از قرن بیستم

نظرم را در مورد کتاب قبلا اینجا نوشته‌ام. در این نوشته می‌خواهم مرتبط با هر درس کارهایی را که به نظرم می‌توان انجام داد و می‌توان به صورت عمومی گفت بیاورم.

۱. در اطاعت پیش‌دستی نکنید

حقیقتش این است که به نظرم اجرای کامل قانون اساسی برای جمهوری اسلامی خودش یک تغییر رادیکال محسوب می‌شود. به همین دلیل فکر می‌کنم یادآوری و نشان دادن اینکه عملی غیر قانونی است و درخواست مستند قانونی کارهای حکومت کنش مثبتی محسوب می‌شود.

همچنین یادآوری اینکه حداقل یکی از نقش‌های حکومت برطرف ساختن نیازهای ابتدایی شهروندان بوده و چطور جمهوری اسلامی هر روز در این زمینه ناکارآمدتر می‌شود. همین امسال در شهرهای بزرگ بسیاری از روزها هوای قابل قبول هم نداشتیم (به گزارش خود شهرداری تقریبا نصف روزهای امسال هوای تهران غیر قابل قبول بوده).

هر چند به نظر من اینطور نیست که باید تحت هر شرایطی از قانون پیروی کرد. و اتفاقا در مواردی به خصوص در تعارض با اخلاق باید حتی عامدانه بر خلاف قانون عمل کرد. اما یک تلاش حداقلی می‌تواند این باشد که تا جای ممکن اضافه بر قانون حرکت یا به نوعی احتیاط نکنیم.

۲. از نهادها حمایت کنید

به نظرم نهادهای داخلی با تمام محدودیت‌هایی که وجود دارد همچنان می‌توانند به صورت جدی به نحو مفیدی اثرگذار باشند. نهادهای خارجی حتی اگر از همه نظر خوب باشند صرفا به دلیل نداشتن نیروی سازمانی در داخل (به دلیل محدودیت‌هایی که از سمت جمهوری اسلامی اعمال شده) کارهایی هست که نمی‌توانند انجام دهند. به نظرم نباید از نهادهای داخلی دست شست و آن‌ها را به جمهوری اسلامی و طرفدارانش واگذار کرد.

به طور نمونه به نظرم با تمامی محدودیت‌هایی که نهاد رسانه و روزنامه‌نگاری در جمهوری اسلامی دارد، کاری که روزنامه‌های هم‌میهن، اعتماد و شرق در این چند ماه انجام دادند بسیار ارزشمند بود. و البته تعداد قابل توجهی هم هزینه دادند. همچنان که این نوشته را می‌نویسم نیلوفر حامدی و الهه محمدی نزدیک ۵ ماه است که در بازداشت به سر می‌برند و بسیاری دیگر که هزینه داده و می‌دهند، مانند مهدی بیک، نازیلا معروفیان (اینجا تعداد بیشتری را با جزییات بیشتر می‌توانید ببینید).

۳. حواستان به نمادها باشد

برچسب‌زنی و کارهایی مانند آن می‌تواند به انسانیت‌زدایی بیانجامد و انسانیت‌زدایی مقدمه بسیاری از فاجعه‌ها است. صرف اینکه فردی چون مثلا سلطنت‌طلب است، چون مسلمان است یا فرزند فلانی بوده و مانند آن دلیل نمی‌شود سزاوار محدودیت یا مجازات یا مانند این بشود. یا اینکه حرفی که می‌زند درست نباشد. نمی‌توان دسته‌بندی نکرد یا از برچسب‌زنی استفاده نکرد اما باید توجه کرد که کجا کمک می‌کند و کجا قضاوت ما را به بیراهه می‌برد.

دفاع از حقوق افرادی که با آن‌ها همدلی نداریم به نظرم هم مهم است هم مفید. اتفاقا به نظرم یکی از مواردی که انقلاب ۵۷ را به اینجا رساند همین بود. تا وقتی حذف و برخوردهای غیر قانونی و غیر اخلاقی متوجه بقیه‌ای بود که با آن‌ها همدل نبودند صدایی در نیامد تا جایی که رسید به خودشان و حالا اگر صدایی هم در آمد اثری نداشت.

۴. اخلاقیات حرفه‌ای را فراموش نکنید

در بازه‌های زمانی اینچنینی سرعت و تعداد اتفاقات به قدری زیاد است که کیفیت تصمیم‌گیری‌ها نمی‌تواند مانند حالت قبل بماند و از قضا شاید لازم باشد تصمیم‌های بیشتر یا اثرگذارتری بگیریم (ممکن است نتیجه تصمیم، بخشی از عمر یا در مواردی جان انسان‌ها باشد). در چنین شرایطی به نظرم داشتن خط قرمزها و چارچوب‌های تصمیم‌گیری از پیش تعیین شده به کیفیت و سرعت تصمیم‌گیری کمک می‌کند. چه در حوزه شخصی چه در حوزه کاری.

مثلا برای خود من حالا نه مخصوص چنین شرایطی ولی کلا «آسیب فیزیکی به انسان‌ها» است. سعی می‌کنم اگر کنشی، واکنشی شامل این شد حتما سعی کنم یا آن کار را انجام ندهم یا چندباره آن را بررسی کنم. مورد دیگری که جایی خواندم «مشارکت نکردن در کنشی که آسیب‌اش متوجه دیگران است اما نفع‌اش به من هم می‌رسد» که به نظرم قابل تأمل است. من هنوز خودم خیلی چارچوب‌ها و خطوط قرمز قابل قبولی برای خودم به آن معنا لیست نکرده‌ام، اما سعی می‌کنم سیاهه‌ای مشخص کنم.

مثالی دیگر در حوزه حرفه‌ای که خودم از آن بابت شرمنده‌ام و برای آینده سعی می‌کنم رعایت کنم. «عادی جلوه ندادن شرایط» است آبان ۹۸ در یک فروشگاه اینترنتی به عنوان برنامه‌نویس کار می‌کردم که اتفاقا صاحبان کسب و کار هم با اعتراضات همدل بودند. جمهوری اسلامی در خیابان مشغول کشتن مردم بود و با فاصله کمی از شروع ماجرا اینترنت را هم قطع کرد. بار اولی بود که در این سطح اینترنت قطع می‌شد و فروشگاه اینترنتی ما هم به مشکل خورد اما تلاش کردیم از راه‌هایی که برخی از آن‌ها را هم خود حکومت فراهم کرده بود فروشگاه را بالا نگه داشته و روند کار به طور کامل قطع نشود. هم در سطح سرورها کارهایی کردیم هم اینکه مثلا به کاربرانمان پیامک دادیم تا از طریق لینک مستقیم (به جای جستجوی گوگل) وارد سایت ما شده و بتوانند خریدشان را بکنند. این کارها که من هم به طور جدی در آن‌ها مشارکت داشتم به نظرم مصداق عادی جلوه دادن شرایط بود و نباید انجام می‌دادم. دفعه بعد سعی می‌کنم انجام ندهم.

حفظ کسب و کار، حفظ موقعیت شغلی هم حدی دارد. خوب است که از قبل مشخص کنیم آن حد کجاست.

۸. ایستادگی کنید

بارها و بارها این تمثیل در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد که این یک مسابقه دو استقامت است نه مسابقه سرعت. به نظرم مثال درستی است و اتفاقا کنش‌های هر چند کوچک اما مداوم اثرگذار هستند. پیگیر بودن و ادامه بعد از آرام شدن نمودهای بیرونی مهم است.

سلاح ما کنش‌های کوچک، پیگیری و مداومت است.

۱۰. حقیقت را باور داشته باشید

شاید بین ما و حقیقت انبوهی از اطلاعات، لشگری از عوامل سایبری، انواع تردیدهای عمیق و سطحی قرار گرفته باشد. اما حقیقت همچنان موضوعیت دارد. به نظرم باور، پیگیری و اعتقاد به موضوعیت داشتن حقیقت را نباید از دست داد.

۱۱. پرس و جو کنید

شاید Fact Checking (فکت چکینگ، ترجمه فارسی که منظور را برساند نمی‌دانم و به ذهنم نرسید) را شنیده باشید. به نظرم کاری است که در حالت عادی هم مفید است، در فضای آشوبناک لازم. در امور ایران سازمان مستقلی که به این کار مشغول باشد فقط فکت‌نامه را سراغ دارم و به نظرم جا برای موارد بیشتر همچنان هست.

در حوزه فردی یا چند نفره هم به نظرم همچنان در آوردن ته یک مسأ‌له و به اشتراک گذاشتن نتایج آن مفید است. به خصوص در حوزه‌هایی که تا حدی آشنا هستیم یا تخصص داریم.

۱۲. به چشم دیگران نگاه کنید و احوال پرسی کنید

به خصوص برای آن‌هایی که در حال مبارزه و هزینه دادن هستند. زنان و تمامی کنش‌گران دیگر.

۱۳. سیاست بدن را تمرین کنید

۱۴. برای خودتان یک زندگی خصوصی بسازید

۱۵. به حرکت‌های خوب کمک کنید

یکی از حرکت‌های خوب به نظرم این است که حقوقی که به طور پیش‌فرض پس از ازدواج در اختیار زنان نیست را به آن‌ها بدهیم. مانند حق خروج از کشور، حق طلاق و مانند آن. در حاشیه بگویم که به نظرم زیباتر است که آن را مشروط نکنیم به مثلا درخواست نکردن مهریه یا مانند آن.

۱۶. از همتایانتان در کشورهای دیگر بیاموزید

تا اینجا متوجه شده‌ام که اروپای شرقی، آمریکا، برزیل، هند، بهار عربی، مشروطه و انقلاب ۵۷ ایران مواردی هستند که می‌توان از آن‌ها آموخت.

۱۸. در برابر اتفاقات غیر منتظره خونسرد باشید

فرایندها و ساختارها بسیار مؤثرتر از اتفاقات هستند. بنابراین این باور که در مقابل اتفاقی غیر منتظره بلافاصله و حتما باید کاری کرد احتمالا درست نخواهد بود. اینکه تغییرات بزرگ حاصل اتفاق‌های کوچک هستند فقط نشان می‌دهد که چقدر از روندهای قبل آن غافل بودیم و همان بهتر که کاری هم بلافاصله در مواجهه با آن نکنیم.

۱۹. میهن‌دوست باشید

۲۰. تا می‌توانید شجاع و دلیر باشید

سعی خواهم کرد که در مقابل انواع مظاهر گشت ارشاد در فضای عمومی، ساکت نباشم. این به نظرم جزء حداقل کارهایی است که می‌توانم انجام بدهم. حواسمان به اثر تماشاگر باشد.

دیدگاهتان را بنویسید