عاشورا، بازی برگشت

حاج احمد توفیق پیدا کرده بود که برای بار دوم به حج واجب مشرف شود. یکی از روزها که روحانی کاروان روضه حسینِ بنِ علی می‌خواند، حاج احمد ملتمسانه از خدا خواست که کاش فرصتی دوباره‌ای عطا کند و شیعیان زمانِ او دوباره در آزمونی مانند عاشورا مورد آزمایش قرار بگیرند. تا نشان دهند که این بار آن‌ها از این آزمون سربلند بیرون خواهند آمد.

در کمال ناباوری حاج احمد، خدا این خواسته را پذیرفت. خداوند که عالم الغیب و الشهاده است نتیجه آزمون را پیشاپیش می‌دانست. اما گویا در بارگاه خداوند هم برخی ملائک با حاج احمد همدل بودند. بنابراین تصمیم گرفت آرزوی حاج احمد را برآورده کند تا هم مسلمانان آن روزگار هم ملائک درگاهش با چشم خود ببینند که اوضاع از چه قرار است.

قرار شد حسین بن علی در کشور ایران به زمین برگردد و من را هم به عنوان سیدِ بنِ طاووسِ زمان گذاشتند و قرار شد ماجرا را برای ثبت در تاریخ بنویسم.

متأسفانه من مانند سید بن طاووس حوصله تفصیل آنچنانی ندارم و شرح ماوقع را روی دور تند برای شما اینجا خواهم آورد.

تا کارهای اداری انجام شود و حسین بن علی به زمین و کشور ایران برگردد رسیدیم به اواخر ماه ذی الحجه و در آستانه محرم.

چه بهتر از این که دعوت دوباره هم زمان شود با ماهی که با نام حسین بن علی گره خورده و شیعیان به یاد ماجرایی که بر او گذشته عزاداری می‌کنند.

دعوت امام سوم شیعیان در ابتدای کار به خوبی پیش رفت. مردم دور او جمع شده و به سخنانش گوش می‌دادند. سؤالات مربوط به امور امروز جهان را از او می‌پرسیدند و وی پاسخ می‌داد. صوت سخنرانی‌هایش در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی آرام آرام در حال پیچیدن بود. وارد جزییات نظرات ایشان نمی‌شوم، در همین حد اشاره کنم که در ایران مسلمانی نبود که صحبت‌های وی را شنیده و از تعجب چشمانش گرد نشود.

ماه محرم شروع شد. جمعیت کم ولی قابل توجهی او را شناخته بودند و کم کم باورشان می‌شد او همانی است که همواره آرزو داشتند در رکابش حرکت کنند. طرفدارانش شروع کردند به پخش کردن صحبت‌های اون به تمام نقاط کشور. معمولا این کار همراه بود با خوشحالی بی‌حد و وصف و جشن و سرور. اولین مسأله جدی هم از همینجا شروع شد.

عده‌ای از مسلمانان شروع کردند که یعنی چه، ماه محرم است، مسلمانان عزادار هستند این جشن و شادی بی‌احترامی به ماست. برخی از آن‌ها شروع کردند به بر هم زدن مجالس مرتبط با حسین بن علی.

خود او خیلی مشکلی با اعتراض‌ها نداشت و می‌گفت آن‌ها هم از محبان اهل بیت هستند و به مرور همراه خواهند شد. اما مجالس سخنرانی وی هم با شروع محرم خلوت‌تر شد. پیگیری‌ها نشان از آن داشت که برخی به دلیل همزمانی مجالس سینه‌زنی نمی‌رسند در مجلس سخنرانی شرکت کنند.

در این مدت از روحانیون مشهور هیچ یک تماسی با ایشان برقرار نکرد و در حالی که تقریبا اسم او به گوش تقریبا هر ایرانی خورده بود روحانیون او را نادیده می‌گرفتند. هر قدر اعتماد طرفداران هر چند اندک وی به او بیشتر می‌شد رفتار و باورهایشان هم تغییر می‌کرد.

آرام آرام روحانیون حکومتی از توطئه دشمن و انحراف از دین توسط اقلیتی سخن گفتند. فروش شیرینی در ایران ممنوع شد و اعلام کردند با برگزارکنندگان هرگونه جشنی به جرم اهانت به امام سوم شیعیان برخورد خواهند کرد. امامان جمعه همه برعلیه وی سخن گفتند و تحلیلشان این بود که دشمنان جمهوری اسلامی یک فردی را برای انحراف اسلام علم کرده‌اند.

برخی روحانیون که کمی آتششان کمتر بود سؤال می‌پرسیدند که چطور حسین بن علی از دل مردم درآمده؟ چرا از حوزه‌ی علمیه قم و از سمت علمای اعلام در نیامده؟ پس حتما توطئه‌ای در کار است. چطور کسی که یک کتاب فقهی نخوانده حکمی خلاف فقهایی که عمرشان را پای درس و کتاب گذاشته‌اند می‌دهد؟

چندین تن از افراد ثابت همراهش را گرفتند. دو روز بعد فیلم آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد در حالی که اعتراف کرده بودند به ارتباط و دریافت پول در آمریکا. کبودی و زخم‌هایی در بازداشتیان دیده می‌شد که حکومت اعلام کرد پس از التفات به اشتباه خود از شدت ناراحتی خودزنی کرده‌اند.

افرادی که مرجع تفسیرشان از اسلام به حسین بن علی تغییر کرده بود رفتارهایی به شدت متفاوت با قبل می‌کردند. خواست واگذاری مقام رهبری و ولایت فقیه از زمزمه فراتر رفته بود. رییس دولت که خود منصوب ولی فقیه بود یادآوری کرد به فرموده بنیان‌گذار انقلاب حفظ نظام از حفظ جان امام زمان هم مهم‌تر است و بنابراین اصلا به فرض فردی که ادعا می‌کند حسین بن علی است واقعا همان امام سوم مسلمانان باشد. طرفداران ایشان بی‌جا می‌کنند که خواستار حذف مقام رهبری و ولایت فقیه هستند و قصد نابود کردن نظام جمهوری اسلامی را دارند.

حکومت اما به همین حد اکتفا نکرد. ۷ام محرم بگیر و ببند و حمله به طرفداران حسین بن علی را شروع کرد. همچنان یکی از مسائل اصلی عدم توجه و کمک نکردن بسیاری از مسلمانان بی‌تفاوت بود. آن‌ها مشغول عزاداری‌های محرم بودند. روز عاشورا در حالی که افراد بسیار کمی در تقلای محافظت از حسین بن علی بودند بسیجیان جمهوری اسلامی حسین بن علی و چند تن از اطرافیان از جمله حاج احمد را گرفته و به زندان انداختند.

از آنجایی که مردم مشغول نماز ظهر عاشورا، دسته‌های عزاداری و مراسم شام غریبان بودند یک روز طول کشید تا خبر دستگیری به بقیه هم برسد. اما بسیاری با شنیدن خبر دستگیری برآشفتند. مراسم دادگاه بدون وکیل و بدون حضور متهمین در طی یک ماه برگزار شد و تمامی افراد دستگیر شده از جمله حسین بن علی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و همکاری با دولت‌های خارجی به اعدام محکوم شدند.

پس از اعلام حکم جمعیت زیادی از طریق شبکه‌های اجتماعی از حسین بن علی طرفداری و از جمهوری اسلامی اعلام انزجار کردند. یاران مانده حکم جهاد داده و اعلام کرده‌اند تا آخرین قطره خون برای آزادی وی مبارزه خواهند کرد. مسلمانانِ بسیاری همدلی کردند و گفتند حتما در این مبارزه همراه خواهند بود. فقط با ذکر این یادآوری که اربعین حسینی نزدیک است و آن‌ها عزم راهپیمایی اربعین دارند بنابراین اگر ممکن است بعد از راهپیمایی اربعین به مبارزه بپیوندند.

مبارزه آزادی شروع شد اما تعداد مبارزان به ۷۲ نفر هم نمی‌رسید، از همان تعداد هم برخی اصلا مسلمان نبودند و به جهت وظیفه‌ی مبارزه با ظلم همراه شده بودند. اینگونه شد که مبارزان جملگی کشته، دستگیر یا متفرق شدند.

حکومت، حسین بن علی و یاران دستگیر شده را روز اربعین به دار آویخت.

دیدگاهتان را بنویسید