نمیدانم شما چقدر سوار تاکسی میشوید، من خودم معمولا هفتهای بیش از دو بار سوار میشوم. نحوه نشستنم هم اینگونه است که صرف نظر از اینکه کجای مسیر قرار است پیاده شوم، اگر صندلی جلو خالی بود، جلو مینشینم، اگر نه میروم عقب. در روزهایی مانند این ایام که هوا خیلی گرم است، همان ابتدا نمیروم عقب بنشینم. صبر میکنم تاکسی پر شود. در مورد بقیه هم دیدهام افرادی که قصد دارند در ابتدای مسیر پیاده شوند منتظر میمانند تا نفر آخر در صندلی عقب سوار شوند. احتمالا برای اینکه موقع پیاده شدن بقیه هم مجبور به پیاده شدن نشوند. من اما حوصله این کارها را ندارم.
از رفتار خودخواهانه خودم گفتم ولی همه اینها دلیل نمیشود که به ترتیب و نحوه نشستنِ اخلاقی(خواهم گفت از چه نظر) فکر نکنم. به خصوص وقتی خودم جلو نشسته و زود پیاده میشوم اما میبینم سه نفر در صندلی پشت در تنگنا نشستهاند. گاهی بلافاصله پس از پیاده شدنِ نفرِ جلویی یکی از پشت میآید جلو. وقتی هم که خودم پشت نشستهام و نفر جلویی زود پیاده میشود، شاکی میشوم چرا با وجود زود پیاده شدن جلو نشسته.
منظورم از اخلاقِ نشستن این است که سعی کنیم طوری بنشینیم که حداکثر شدنِ مجموعِ راحتیِ مسافرها محتمل شود. راحتیِ نشستن هم از نظر من، به ترتیب اولویت با باز بودنِ فضایی که در آن نشستهایم و کمتر جابهجا شدن رابطه مستقیم دارد. مثلا طبق این دو مورد از نظر من صندلی جلو بیشترین میزان راحتی را دارد، چون علاوه بر آن که بدون حرکت اضافهای میتوان پیاده شد، فضای آن هم از کنارهها، هم از جلو بازتر است.
میدانم تنها این دو مورد در راحتی نقش ندارند، برخی موارد را احتمالا ندانسته لحاظ نکردهام، برخی هم دانسته و برای ساده نگه داشتن مسأله. مثلا متوجه هستم که در صندلی عقب اگر سه نفر نشسته باشند احتمالا جای نفر وسطی کمتر از دو نفر دیگر راحت است. یا مثلا شاید برای برخی خانمها نشستن جلو بسیار راحتبخشتر از جلو نشستنِ یک مرد باشد. یا ممکن است کسی بار داشته باشد و بسیاری موارد دیگر.
همچنین متوجه هستم که لزوما دادن ضریب یکسان به راحتیِ هر فرد شاید عادلانه و اخلاقی نباشد. یعنی مثلا اگر 20 واحد راحتی داریم و دو نفر با نام «الف» و «ج». نصف کردن 20 واحد و دادن 10 تا به هر کدام عادلانه و اخلاقی نیست، چون ممکن است «الف» تا الان در حال کار کردن بوده و بیشتر مستحق راحتی باشد نسبت به «ج» که تا الان زیر کولر نشسته بوده است. یا اگر مثلا هر دو سر کار میروند شاید کار «الف» مهمتر باشد و دادن 2 واحد راحتیِ بیشتر به او بازده نهایی بالاتری داشته باشد تا دادن آن به «ج». محاسبهپری از این منظر به نظریهای که در مورد اخلاق و عدالت دنبال میکنیم هم بستگی دارد.
در کل با عِلم به همه این سادهانگاریهایی که کردم میخواهم ببینم با حساب تنها این دو مورد یعنی فضای بیشتر و جابهجایی کمتر، بدون دقیق شدن و در نظر گرفتن نسبت فضا به جابهحایی(چه مقدار فضا به چه مقدار جابهجایی میارزد) چطور باید در تاکسی نشست تا حداکثر شدنِ مجموعِ راحتی مسافران محتمل شود. میگویم محتمل چون قرار نیست از هر مسافر بپرسیم کجا پیاده میشوی و بر حسب آن ترتیبِ نشستن را حساب کنیم. میخواهم با حساب احتمالات بر مبنای تاکسیسواریهای خودم تخمین بزنم.
برای حل کردن این مسأله مسیر را به سه قسمت تقسیم میکنم یک سومِ ابتدایی، یک سومِ میانی و یک سومِ نهایی. از آخرین حالت شروع میکنم، اگر مقصدمان یک سوم نهایی است و صندلیِ جلو هم خالی، صندلیِ جلو بنشینم. اگر جلو خالی نیست پشت سوار میشوم اما ترجیحا به عنوان نفر اول. اگر در یک سوم ابتدایی مسیر پیاده میشوم، عقب سوار شوم و ترجیحا نفر آخر تا بقیه موقع پیاده شدنم مجبور به پیاده شدن نشوند.
این تقریبا چارچوب محاسبه را مشخص کرد حالا با همین نحو محاسبه میتوان عوامل دیگر را هم به حساب آورد. یا مثلا برای خطهایی که اکثر مسافران در نقطه مشخصی پیاده میشوند و به طور کلی حالتهای خاص دیگر. حال حتی میتوان برنامهای نوشت که از مسافران نقطهای که پیاده میشوند را بگیرد و بهترین حالت را برای حداکثر کردن راحتی حساب کند.
نتیجه این نوشته برای من این خواهد بود که این دفعه موقع سوار شدن در تاکسی انتخاب خواهم کرد که میخواهم اخلاقی عمل کنم یا نه و اگر نکردم احتمالا کمی وجدان درد(بیشتر از مقداری که قبل از محاسبه اشتم) همراهم خواهد بود.