من در انتخابات سال گذشته(۹۶) به آقای روحانی رأی دادم. امروز هم بعد از یک سال که نگاه میکنم با وجود همه اتفاقات از رأی خودم پشیمان نیستم. برای انتخابم دلایلی داشتم که به نظرم هنوز سر جای خودشان باقیاند و میخواهم آنها را در این نوشته مرور و کمی بیشتر بررسی کنم.
ابتدا کمی از نگاه خودم به نظام بگویم، اینکه چه میخواهم و چقدر روی زندگی من تأثیر میگذارد. ابتدا با میزان و نحوه تأثیرگذاری شروع میکنم.
به لحاظ اقتصادی در شرایط شخصی و خانوادگیای قرار دارم که پیشبینی میکنم تغییر در سطح ریاست جمهوری اثر محسوسی روی زندگی من نداشته باشد. خودم فعلا به حداقل رفاه قانع هستم و شرایط اقتصادی خودم و خانواده به گونهای است که تأمین بودن حداقل رفاهم وابستگی کمی به تغییرات نظام دارد. اما خوشحالتر خواهم بود اگر اوضاع اقتصادی قدری بهتر شود و مردم راحتتر باشند، همچنین از اینکه ببینم افزایش نشانههای فقر را و بدانم فقر بیشتر شده ناراحت میشوم.
از نظر فرهنگی اجتماعی فکر میکنم اگر شرایط طور دیگری بود خیلی به من کمک میکرد ولی خب فعلا فاصله زیاد است و اگر بخواهم واقعگرا باشم با یکی دو دوره ریاست جمهوری به آن شرایط نمیرسیم، علاوه بر آن خودم هم میتوانم با جدیت و کیفیت بیشتری به خودم کمک حتی بیشتری کنم. پس فعلا مانع دم دست در این مورد خودم هستم نه نظام. البته در مورد بقیه به نظرم در یک دوره ریاست جمهوری میشود کاری کرد که درصد قابل توجهی از مردم آزادی و امید بیشتری پیدا کنند و در نهایت حس بهتری داشته باشند. من هم از زندگی در چنین جامعهای که احتمالا شادتر هم هست راضیتر خواهم بود.
مورد دیگر اینکه من فعلا آینده خودم را در ایران میبینم بنابراین به عنوان فردی تصمیم میگیرم که در ایران زندگی میکند و فعلا قصد دارد به زندگی در ایران ادامه دهد. پس انتخابات ریاست جمهوری جدا از اثر کوتاه مدت میتواند در بلند مدت هم تأثیر بگذارد و شاید جدیتر.
اما از یک دولت و نظام در ایران چه انتظاری دارم و میخواهم؟ خواسته من از هر دولت و نظامی در ایران بهبود در دو حوزه است، رفاه و آزادی. از رفاه تأکیدم بر افزایش درآمد سرانه و از آزادی بر آزادی رسانه، اینترنت و آزادیهای اجتماعی سیاسی است. شاید گفته شود که رفاه و آزادی در تضاد قرار میگیرند. به نظرم شاخ هر کدام در ایران فعلا آن قدر بلند نشده که شاخ به شاخ بشوند و فعلا مانده تا آن روزها. البته اگر هم شدند میتوان به گفتگو گذاشت و انتخاب کرد.
با تمام این مسائل فکر میکنم که با نگاه(و شاید ساختار) ایدئولیژیک حال حاضر نظام حتی به حداقلهای رفاه و آزادی هم نمیتوان رسید. پس اولین قدم من برای ممکن کردن انتظاراتم از دولت و نظام تضعیف جنبه ایدئولوژیک و تقویت تَکَثُر و دموکراسی در آن است. البته نمیدانم تقلیل نگاه و کمرنگتر کردن آن کفایت میکند یا حتما تغییرات جدیتر لازم است. منظورم هم از ایدئولوژیک باور به مشخص بودن راه حق و حقیقت است، که در جملاتی مانند به زور به بهشت بردن بروز پیدا میکند. اینکه نظام فکر میکند راه درست خاصی معلوم است و در نتیجه گفتگو را نمیپذیرد. بیشتر تلاش میکند مردم را به راهی که درست میپندارد هدایت کند. تحمل اعتقادات دیگر برایش دشوار است و به دموکراسی از یک فاصلهای نزدیکتر نمیشود.
قبل از رفتن سراغ دلایل نکتهای را در پرانتز بگویم. داشتن حق انتخاب مرا مجبور به انتخاب میکند، جتی انتخاب به رأی ندادن وگرنه من کاملا متوجه سواد خیلی کم و ناکافی خود در این زمینه و زمینههای مرتبطش هستم. برای جبران قسمت کوچکی از آن، انتخابم را با افرادی که فکر میکنم باسوادتر هستند تطابق میدهم.
برای طولانی نشدن نوشته و بررسی حالتهایی که به نظرم خیلی کمکی نمیکند، فرض میکنم در انتخابات ۹۶ سه انتخاب داشتم:
- رأی ندادن
- آقای روحانی
- آقای رییسی
در مورد انتخاب گزینه ۱ یا یکی از گزینههای ۲ و ۳، یعنی رأی دادن و ندادن، به طور خلاصه به نظرم با رأی دادن، تضعیف جنبه ایدئولوژیک و تقویت تَکَثُر و دموکراسی سریعتر و ممکنتر است. رأی ندادن چه میکند؟ وقتی درصد قابل توجهی در انتخابات شرکت نکنند مشروعیت نظام لطمه میخورد، توجه بقیه مردم جلب میشود و امکان پدید آمدن زمینههایی برای حرکت به سمت نظام بهتر به وجود میآید. مشکل من اینجاست که در حال حاضر اگر همه افراد رأی ندهنده با تمام انگیزهها برای رأی ندادن جمع شوند، آن قدری نمیشود که میزانش معنادار بشود. این را با نگاه شهودی خودم میگویم واقعا تحقیق محاسبهای در این مورد ندیده و نخواندهام.
ممکن است پاسخ داده شود که به مرور و با تلاش بیشتر میشویم. پاسخ من این خواهد بود که نظام کنونی به حال الان خود این فرایند را بسیار کند و مشکل میکند، رأی دادن به همراه اقدامات دیگر ما را سریعتر به سمت نظام بهتر پیش میبرد. به وسیله رأی دادن میتوان فضای بهتری ساخت برای همراه کردن و همسو کردن بقیه برای تغییرات در نظام.
فکر میکنم توضیحاتم تا همین جا اگر مشخص کرده باشد ترجیح رأی دادن را به رأی ندادن، انتخاب آقای روحانی در مقابل آقای رییسی را هم مشخص میکند. روحانی گزینهای است که جنبه ایدئولوژیکی نظام را ضعیفتر میکند در مقابل آقای رییسی که احتمالا آن را تقویت بکند.
پینوشت: مقاله چهار راه اصلاح طلبی آقای حجاریان هم به نظرم مرتبط با این موضوع و این روزها خوب است.