آموزش و پرورش برای من تقریبا از سالهای سوم راهنمایی و اول دبیرستان مسألهی جدیای شد. وقتی مشکلاتم با نظام آموزشی از یک حدی بیشتر شد، شروع کردم به زیر سؤال بردن کل ماجرا. نظام آموزشی به خصوص در ایران به نظرم خیلی مزخرف میآمد و از همان وقت به بهانههای مختلف به این مسأله فکر میکردم و اگر مطلب جالبِ مرتبطی میدیدم، میخواندم. گذشت تا امروز که تا جای ممکن از نظام آموزشی بیرون آمدهام و آموزش و پرورش مسأله اصلی من نیست، صرفا جزو آن مسائلی است که به خاطرش بدبختیهای زیادی کشیدهام و خود مسأله هم برایم حل نشده. اول راه اندازی وبلاگ قصد داشتم همراه با پیگیری جدی این موضوع در وبلاگ هم در موردش سری مطالبی بنویسم، اما خب فعلا از لیست مسائل اولویتدار من خارج شده و در حد یک موضوع مورد علاقه هست.
یک سری یادداشتهایی از گذشته داشتم که به نظرم میتوانند قسمتی از چهارچوب موضوع را بسازند، گفتم آنها را اینجا بیاورم. شاید بعدا ادامه دادم. بنابراین این نوشته از جنس یادداشت خواهد بود، انسجام و پرداخت کافی ندارد.
مطالب این نوشته اکثرا شامل یادداشتهایم از کتاب نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش از میرعبدالحسین نقیب زاده است. یکی از کتابهای مقدماتی خوبی بود که در این زمینه خواندهام.
آموزش، پرورش، تربیت
در پرداختن به چنین مسألههایی و خصوصا فلسفه چیزی که به خود من معمولا کمک میکند، روشن کردن مفاهیم کلیدی است(در کنارش شاید یک دامی هم باشد که در مفاهیم و بازی زبانی گیر کنیم). اینجا من چند جملهای در مورد پرورش و تربیت مینویسم.
پرورش از مصدر پروردن میتواند به معنی «فراهم آوردن زمینه شکوفایی» باشد. در این معنی آزادی مهم است و پرورش بر مبنای فعالیت آزاد صورت میگیرد. اگر پرورش را به معنی بارآوردن بگیریم، آزادی کمرنگتر میشود. بارآوردن برای هدف خاصی انجام میشود. با توجه به این دو برداشت از پرورش، اگر اولین برداشت را با همان لغت پرورش نشان دهیم و دومی را با بارآوردن، باید ببینیم میخواهیم آموزش را در زمینه پرورش انجام دهیم یا بارآوردن.
تربیت در مورد انسان به نظر کلیتر از پرورش(با لحاظ هر دو برداشت) باشد. تربیتِ انسان، معطوف به ارزشها است. حالا دوباره یا تربیت انسان برای کشاندن به ارزشهای خاص، یا تربیت برای روکردن آزادانه و آگاهانه به ارزشها و در نهایت با امکان گرویدن آزادانه به هرکدام.
از همینجا تا حدی مشخص میشود که مفهوم آزادی در آموزش، پرورش و تربیت نقش جدی دارد و باید به آن پرداخت.
پیشفرضها
در ابتدای ورود به فلسفه آموزش و پرورش باید اصلهایی که در آموزش و پروش فرض میگیریم را مشخص و روشن کنیم. برخی از این اصول میتواند و احتمالا گاهی لازم است که خارج از موضوع آموزش و پرورش باشند اما همچنان استدلالها بر مبنای آنها شروع شوند. دیدگاه ما نسبت به انسان و اصولی که در مورد آن فرض میگیریم شاید خارج از موضوع به نظر برسد اما بر فلسفه آموزش و پرورش ما تأثیر میگذارد. باید به اصالتهایی هم که میدهیم توجه کنیم، مثلا به فرد اصالت میدهیم یا جامعه، به آزادی اصالت میدهیم یا انضباط.
در اینجا منظورم از اصل همان گزارههای بدیهی نیست، اصلها گزارههایی هستند که از گزارههای دیگر استنتاج نمیشوند و آنها را میپذیریم و بر مبنایشان استدلال میکنیم، الزاما هم بدیهی نیستند.
تاریخچه
از اینجا به بعد کمی از تاریخچه فلسفه آموزش و پرورش و نظریاتی که در طول تاریخ مطرح بوده خواهم گفت.
افلاطون
- تربیت به هدف بدست آوردن شهر دادگر، شهری که هرکس به کاری که طبیعت شایستگی آن را به وی داده مشغول میشود
- تربیت تن و روان، گرویدن به زیبایی
- تربیت مرحله به مرحله، برگزیدن شایستگان حین مراحل تربیتی و ادامه رشد و تربیت آنها
ارسطو
- کمال انسان در کمال خرد اوست
- چون جامعه هدفی یگانه دارد، تربیت همگانی و یکسان افراد در آن جهت
- شروع تربیت با پدیدآوردن عادتهای خوب
کومینوس
- هدف آن است که زندگی اینجهانی را به خوبی بگذرانند و برای زندگی آنجهانی آماده شوند بنابراین آموزش دانش اخلاق و دین
- شروع آموزش از خود اشیا بعد مفهومها، حرکت از نمونهها به قاعدهها
- آموزش برای زندگی است و باید به آن نزدیک باشد
- بعد از پایان آموزش، پژوهش آغاز میشود
جان لاک
- هنر اخلاقی، دانایی و ادب ارزشها هستند
- هدف شایستگی اخلاقی، ایستادگی در برابر امیال و آوردن آنها به فرمان خرد
- روان سالم در تن سالم پس تندرستی نخستین گام است
- تربیت عقلانی و تأکید روی عقل
- آموزشگاه کار برای فقرا به هدف رفع آن
روسو
- هوش جنبه برتر انسان نیست، وجدان اخلاقی جنبه برتر است.
- تربیت اخلاقی آموختن اخلاق نیست، بیدار کردن و به کار آمدن وجدان اخلاقی است
- تربیت دینی هم بیدار کردن محبت و ستایش خداست نه آموختن احکام
- تربیتِ آماده شدن برای زندگی
- هیچ مرحلهای نباید فدای دیگری شود، کودکی نباید فدای آینده شود. تجربه، بازی و ورزش اولین مرحله
- آموزگار باید شوق به آموختن و فهمیدن را برانگیزد
فروبل
- کمال انسان در آگاهی از حقیقت خویش است
- تربیت باید واگذارنده باشد نه بازدارنده(تأکید بر آزادی)
- بازی کردن طبیعیترین راه برای آگاهی به خود و آگاهی بر محیط
- تربیت برای نمایان کردن جنبه ابدی و بیپایان انسان
جان دیوئی
- تربیت از تجربه، به وسیله تجربه و برای تجربه
- تجربهای خوب است که شوق تجربه بعدی را برانگیزد. دنبال پیوستگی تجربه باش.
- تربیت برای سازگار شدن با وضعیتهای تازه و حل مشکلها.
- دادن توانایی حل مشکل نه راه حلها
- آموزگار تنها برای یاری و راهنمایی در پژوهش. انسانها از دانشآموزش پژوهش کنند
- آزادی، رفتار کردن طبق هوسها و تمایلات نیست. آزادی توانایی کنترل خویش است
راسل
- انسان نه خوب است نه بد، تربیت باید به سوی هنر رهبری کند
- بنیادیترین پرسش در آموزش و پرورش این است که میخواهیم فرزندان ما چه منشی داشته باشند؟ در چگونه جامعهای زندگی کنند؟
- برای کنجکاوی محض هم جایگاهی در نظر گرفته شود
- دانشگاه برای دو هدف
- آماده کردن انسانها برای حرفه معین
- فراهم آوردن زمینهای برای پژوهش و جستجوی دانش بدون توجه به سود
سلام. اگه میشه چند کتاب درمورد فلسفه اموزش و پرورش که پایه هستن رو بهمون معرفی کنید
سلام،
حقیقتش من در این حوزه تازه وارد هستم و اطلاعات کمی دارم. خودم تا الان نگاهی به فلسفه آموزش و پرورشِ آقای نقیب زاده رو خوندم و گفتگوی معلم و فیلسوفِ آقای خسرو باقری. اولی خیلی خوب بود، دومی هم پایینتر از اولی ولی خوب بود. شما هم اگر مطلب یا کتاب خوبی پیدا کردید ممنون میشم به من هم معرفی کنید.