اخیرا با یکی از نزدیکان سر قابل جمع نبودن علم خدا به تصمیمهایی که انسان خواهد گرفت و اختیار، و در ادامه سر قابل جمع نبودن نوع خاصی از علیت و اختیار چند سری بحث و گفتوگو کردهام. در مرحله کنونی قرار شد من استدلالم را بنویسم تا شاید بحث بهتر پیش برود.
حین آماده شدن برای نوشتن استدلال گفتم خوب است نسخهی کمی ویرایش شده آن را اینجا هم منتشر کنم. ویرایش شده چون اینجا میتوانم کمی حاشیه هم بروم و ارجاع بدهم به کلید واژههای دقیقتری که در متون فلسفی متداول است. در هر حال قصد داشتم در مورد این مسأله اینجا بنویسم ولی گذاشته بودم بعد از مطالعه و فکر بیشتر، شما هم این نوشته را در حد چرکنویس بدانید. در آینده که خودم هم به جمعبندیای رسیده باشم، با دقت و توضیحات بیشتری خواهم نوشت.
حاشیههایم را با این شروع کنم که مسأله قابل جمع نبودن علم مطلق خدا و اختیار مسأله جدیدی نیست و جزو مسألههای متداولی است که من هم در حد خودم با آن درگیر بودهام. برای خود من سابقه آن برمیگردد به کودکیام(اواخر دبستان) و هیچگاه نتوانستهام از آن کاملا رد شوم. در این سالهای اخیر هم این مسأله با صورتبندی جدیدِ نسبت اختیار، اراده آزاد(Free will) و تعینگرایی(Determinism) برایم مطرح است.
استدلال و جهتگیری من در این مسأله و به خصوص در طرحبندی جدید آن بسیار متأثر از استدلالهای پیتر ون اینواگن(Peter Van Inwagen) است، فیلسوفی که در این زمینه مقاله و کتابهایی منتشر کرده است. من اولین باری که مقاله ایشان را خواندم به نظرم آمد هم صورتبندی استدلال هم دقت آن بسیار خوب است. برای هر کسی که این مسأله برای او جدیست فکر میکنم خوب باشد نوشتههای ون اینواگن را اگر تا به حال نخوانده بخواند. میتوانید با مقاله The Incompatibility of Free Will and Determinism شروع کنید. خودم هم در حال حاضر در حال خواندن کتاب An Essay on Free Will ون اینواگن هستم.
برویم سر چرکنویس استلال من در مورد اختیار و علیت.
مدعای من این است که اختیار با آن معنایی که آن را در ادامه میآورم و نوع خاصی از علیت که خواهم گفت قابل جمع نیست.
اختیار به این معنی که وقتی انسان میخواهد عملی انجام بدهد، یا هنگام مواجهه با شرایط بیش از یک گزینهی ممکن پیش روی خود داشته باشد. عمل انسان هنگامی مختارانه است که آن عمل جایگزینهای ممکنی داشته باشد. مثلا اگر در یک مهمانی به من چای تعارف کردند من در صورتی نسبت به انتخاب خوردن یا نخوردن چای اختیار دارم که هم تصمیم به خوردن هم تصمیم به نخوردن ممکن باشد. عمل چای خوردن من در صورتی مختارانه است که نخوردن چای هم ممکن بوده باشد. یعنی از وضعیتی که دنیا و من هنگام تعارف چای داریم هم بتوان و ممکن باشد به وضعیتی رفت که در آن من چای خوردهام هم ممکن باشد رفتن به وضعیتی که من در آن چای نخوردهام.
علیت را هم اگر با ویژگیهای زیر در نظر بگیریم:
- تمام پدیدههای اطراف ما، چه در خود و چه در بیرون از ما علتی دارند و خود میتوانند علت پدیدههای دیگر باشند.
- حاضر بودن علت پدید آمدن معلولش را ضرورت میبخشد.
در توضیح ویژگی اول بگویم اگر به وجود خدا به عنوان موجودی که خود معلول نیست باور دارید. منظورم تمامی پدیدهها به جز خدا است. استدلال من به وجود یا عدم وجود خدا وابسته نیست. در مورد شرط چه در خود چه در بیرون هم منظورم این است که مثلا من نمیتوانم بگویم از پیتزا خوشم میآید و خوش آمدن من معلول چیزی نیست. یا مثلا خوش آمدنم از پیتزا معلول من است و دیگر تمام. چون هم خوش آمدن من از پیتزا، هم خودم جزو تمامی پدیدهها هستیم و بنابراین دارای علت.
در مورد ویژگی دوم هم مرادم از ضرورت آن است که حضور علت عدم حضور معلول را ناممکن میکند و به عبارتی اگر علت حاضر شود معلول هم حتما خواهد آمد.
با مشخص شدن منظور من از اختیار و نوع علیتی که مد نظرم هست، بپردازیم به استدلالی که جمع این دو را ناممکن میداند.
برگردیم به مثال چای خوردن، چای را به ما تعارف میکنند و ما در زمان t1 میخواهیم تصمیم بگیریم که چای را برداریم یا نه. گزینههای پیش روی ما تصمیم به برداشتن و برنداشتن چای است، اگر هر دوی این تصمیمها ممکن باشند ما در این مورد اختیار داریم. اما اگر فقط یک گزینه ممکن باشد و دیگری غیر ممکن، اختیاری وجود نخواهد داشت.
S1 وضیعیت جهان در t1 است و جهان را به طور کامل در t1 توصیف میکند، تمامی حقایق و پدیدهها در t1 در S1 آمده است. t2 زمانی است که ما تصمیمان را گرفتهایم. S(2,1) وضعیت جهانی است که در آن ما تصمیم گرفتهایم چای را برداریم، S(2,2) هم وضعیت جهانیست که تصمیم گرفتهایم چای را برنداریم. اگر هم S(2,1) هم S(2,2) ممکن باشند بنابر تعریفی که از اختیار کردیم، تصمیم به چای برداشتن یا برنداشتن و عملی که از پی آن میآید مختارانه خواهد بود.
از آنجایی که تصمیم به برداشتن یا عدم برداشتن چای هر یک خود پدیدهاند بنابراین دارای علت هستند. مجموعه P را تمام علتهایی میگیریم که اگر در t1 حاضر میبودند منجر به معلول تصمیم به برداشتن چای در t2 میشدند. حالا سوال این است آیا P در S1 وجود دارد یا نه؟ اگر در S1 مجموعه علتهای برداشتن چای یعنی همان P حاضر باشند بنابر ویژگیهایی که درباره علیت فرض کردیم، S1 ضرورتا به S(2,1) میرود و S(2,2) ناممکن است. اگر نباشد پس S(2,1) ناممکن است و با از S1 ضرورتا به S(2,2) میرویم.
P داخل S1 یا هست یا نیست و حالت دیگری ندارد. هر یک از این دو حالت هم تعداد گزینههای ممکن ما را به یک میرساند و با تعریفی که از اختیار کردیم ناسازگار است.
به جای مثال چای خوردن و تصمیم به برداشتن یا برنداشتن میتوان تصمیمی را به صورت کلی قرار داد و این به استدلال من آسیبی وارد نمیکند.