- قسمت اول: حقیقت دورتر از قضاوت – خودروهای هیبریدی
- قسمت دوم: قضاوت پیش از دانستن
در قسمت اول نوشتم که قضاوت به قدری نزدیک شده که از حقیقت جلو زده، همچنین وعده داده بودم که از واکنش خودم به این مسأله بنویسم. اکنون میخواهم از توصیههایی بنویسم که خودم سعی میکنم عمل کنم تا در دام قضاوت اینچنینی نیفتم.
اولین راهکار برگشتن به همان توصیه قدیمی اخلاقی یعنی زود قضاوت نکردن است. شاید، شاید شرایط ارتباطی امروز ما را بیشتر تحریک به قضاوت میکند در مقابل سعی کنیم محکمتر به این توصیه اخلاقی عمل کنیم. بله در موقعیتهایی نیاز هست که سریع قضاوت کنیم. در این مواقع دیر قضاوت کردن اشتباه خواهد بود اما حداقل برای من بسیاری از قضاوتها میتوانسته دیرتر انجام شود. میشود در عین پیگیری سؤالمان، در نتیجهگیری صبر کرد. تأخیر در قضاوت احتمالا صدمهای جز دیر ارضا شدن میل به قضاوت نخواهد داشت. اما ضریب اطمینانِ نتیجه نهایی بالاتر میرود و تصمیماتی که بر مبنای آن قضاوت میگیریم نتیجه بخشتر خواهند بود.
دوم، ترویج روزنامهنگاری تخصصی. چیزی که من در توییتر، بیشتر در افراد خارجی دیدهام و در ایران هم اخیرا زیاد شده، حضور روزنامهنگاران و خبرنگاران است. برخی از اینها روی حوزه خاصی تمرکز دارند. با داشتن ابزار و مهارتهای مناسب میتوانند پاسخ سؤالهای ما را پیدا و گزارش کنند. هر چه کمیت و کیفیتشان بیشتر شود ما میتوانیم در حوزههای بیشتری از آنها پاسخ بگیریم به همراه احتمال درستی بیشتر. ما به عنوان مخاطبان و کسی که به این پاسخها نیاز دارد باید به سمتی حرکت کنیم که خبرنگاری و روزنامهنگاری تخصصی سودآور باشد، هم مادی هم غیرمادی. به لحاظ مادی شغل کاملی محسوب شود، از لحاظ غیرمادی هم خبرنگار بفهمد کارش مؤثر و مورد نیاز است.
سوم، قضاوت نکردن. بله من گفتم که انسان بدون قضاوت نمیتواند حرکت کند، اگر بین دو چیز یکی را انتخاب میکنی حتما بین آن دو قضاوتی کردهای، انتخاب بدون قضاوت چطور ممکن است؟ اما بسیاری از قضاوتها بیمصرف است، یعنی در تصمیماتمان استفادهای نخواهند داشت. مثلا در مورد همین خودروهای هیبریدی شخصا رأی من به آقای روحانی یا نمایندگان مجلس بر مبنای قضاوت در این مورد نخواهد بود، الان هم موقعیتی به نظرم نمیرسد که این قضاوت برای تصمیمی مورد نیازم باشد. پس اصلا نیازی به این قضاوت ندارم. احتمالا تنها به ارضای میل قضاوتم و داشتن حرف بیخود کمک کند. گاهی هم میشود مبنای برخی تصمیمات را عوض کرد تا نیاز به قضاوتهای این چنینی کمتر شود. میتوانیم مبنای تصمیماتمان را عوض کنیم به قضاوتهای دیگری که مطمئنتر هستند.
چهارم، گزارش، وظیفه سازمانها است. در ایران من حس میکنم سازمانها چه دولتی چه خصوصی، فکر میکنند اگر گزارش میدهند، اطلاع رسانی میکنند، یک کار اضافه بر برنامه است. در صورتی که سازمانها باید گزارش دهند و به سؤالات پاسخ دهند تا ما بتوانیم تصمیم درستتری بگیریم. ما به عنوان کاربر و مخاطب با رجوع به سازمانهایِ خصوصیِ شفاف و پاسخگوتر میتوانیم به خودمان کمک کنیم. در مورد سازمانهای دولتی هم باید آنها را به این سمت ببریم.