در ایران به شکل عمیقی سانسور وجود دارد. اینترنت رو که لازم نیست بگم افتضاح هست، تلویزین، مطبوعات، … همه جا سانسور و سانسورچی هست. این قضیه در مورد کتاب هم صدق میکند.
سانسور کتاب
در کتابهای تألیفی موارد کمی نیستند که یک نویسنده میداند در مورد آن نمیتواند بنویسد و کتاب چاپ کند، حتی با رعایت آن موارد هم برخی مواقع هنگام صدور مجوز باز درخواست میشود که قسمتهایی سانسور شود. در مورد ترجمه هم سانسور به صورت جدی حضور دارد. گاهی کلا مجوز ترجمه برای کتابی صادر نمیشود. گاهی با اعمال حذفیات و سانسور برخی قسمتها مجوز نشر میدهند. گاهی هم مانند مورد کتاب انسان خردمند (همچنان از کتابچی میتوانید کتاب را بخرید) بعد از اعمال حذفیات و دادن مجوز نشر جلوی چاپهای بعدی گرفته میشود.
در مورد ترجمه که به صراحت آقای خامنهای هم موافق سانسور هستند. نگاه کنید به کتاب «من و کتاب» از انتشارات سوره مهر. بخش «ظرافتهایی برای ترجمه» آنجا به نقل از ایشان گفته میشود که:
از نظر من که سانسور کتاب در این حد درست نیست چه ترجمه باشد چه تألیف. من حتی نظرم در مورد کتاب بیشتر سمت رد سانسور به طور کلی است (اگرچه هنوز مردد هستم).
با این حال فرض کنیم قبول ضوابط نشر جمهوری اسلامی و چاپ کتاب به لحاظ اخلاقی اشکالی ندارد. نمیگویم فرض کنیم سانسور مشکل ندارد. منظورم این است فرض کنیم با اینکه موافق سانسور نیستیم اما شرایط چاپ کتاب در کشور را بپذیریم و بخواهیم با رعایت شرایط سانسورچی کتاب چاپ کنیم. بیشتر هم اینجا منظورم ترجمه است.
مشخص کردن موارد سانسور شده
به نظر من به لحاظ اخلاقی مترجم وظیفه دارد قسمتهای سانسور شده را مشخص کند. این کار را تا جایی که من دیدم تعداد کمی از ناشران انجام میدهند. مثلا نشر مرکز دیدهام که این کار را میکند (فکر کنم قسمت حذف شده را سه نقطه میگذاشتند در کروشه) و بیشتر هم در کتابهای غیر داستانی دیدهام تا داستانی. مثلا نشان میدهند ادامه جمله حذف شده.
همین مورد مشخص کردن قسمت حذف شده هم در بیشتر مواردی که من دیدهام رعایت نمیشود اما به نظر من حتی همین هم کافی نیست.
برخلاف نظر آقای خامنهای من فکر میکنم اتفاقا مترجم قسمت خورده هر مطلبی را که نویسنده نوشت، عین آن را بیاورد. مترجم به عنوان یک امین قرار است حرف نویسنده را از زبانی به زبان دیگر منتقل کند. قرار نیست نظرات خودش را بیاورد، قرار نیست در این انتقال خودش اجتهاد کند و چیزی را تغییر بدهد.
فهرست موارد سانسور شده
بنابراین من فکر میکنم اگر مترجم و ناشر به هر دلیلی نتوانستهاند امانتداری را به نحو کامل انجام بدهند حداقل میبایست به خواننده و خریدار اطلاع بدهند که در چه مواردی نتوانستند امانتداری کنند. نمیتوانند با خود بگویند حذف فلان قسمت به کلیت کتاب آسیبی نمیزند. این نوعی خودش اجتهاد به جای خواننده است. گذاشتن سه نقطه و مشخص کردن حذفیات در همان جایی که حذف شده هم به نظرم کافی نیست بلکه باید حذفیات به صورت فهرستی در ابتدا یا انتهای کتاب مشخص شوند. خواننده برای اینکه بداند چقدر از کتاب سانسور شده که نمیتواند صفحات را یک به یک نگاه کند تا ببیند جایی سه نقطه آمده یا نه.
با بودن این فهرست خواننده یا خریدار کتاب خودش میتواند حدسی بزند از اینکه آیا به کلیت کتاب آسیبی رسیده یا نه. یا بعد از خواندن کتاب برود و به زبان اصلی آن قسمتها را نگاه کند. در نبود فهرست حذفیات باید به ناشر یا مترجم اعتماد کند. اما اولا به نظر من عموما هر جا راهی داریم برای حذف نیاز به اعتماد باید آن راه را رفت و این هم یک نمونه از آن است. دوما ناشر یا مترجم چطور میتوانند برای همه خوانندهها حکم کلی صادر کنند. شاید حذفیاتی برای یک نفر آن طور نباشد که به کلیت کتاب آسیب بزند اما برای کس دیگری باشد. شاید من تا حدی زبان اصلی را بلد هستم و میزان حذفیات در تصمیم نهایی من که ترجمه را بخوانم یا زبان اصلی تعیینکننده باشد.
خواننده یک کتاب ترجمه شده دنبال ترکیب نوشتههای نویسنده و اجتهاد مترجم و ناشر نیست. خواننده میخواسته نوشتههای نویسنده را بخواند اما به هر دلیل نمیخواهد کتاب را به زبانی که خود نویسنده نوشته تهیه کرده و بخواند. از مترجم کمک میگیرد. کار مترجم از این لحاظ شبیه دیکشنری است برای لغات. برگداندن متن کتاب از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون کم و کاست. بله مترجم با انتخاب کتابهایی که ترجمه میکند به نوعی نظر خودش را منعکس میکند اما این نباید وارد متن کتاب شود.
1 comment / نظر خود را در زیر وارد کنید