مقدمه: در متمم(در موردش در آینده بیشتر خواهم نوشت) تمرینی نوشتم در مورد تجربه لاغر شدنم، از آنجایی که تمارین متمم عمومی نیست و فقط اعضا میتوانند آن را ببینند و همچنین معمولا افرادی که من را از زمان چاقی میشناختند از من میپرسند که چطور توانستی وزن کم کنی. گفتم اینجا هم بنویسم شاید به فرد دیگری هم کمک کرد.
اواخر بهار دو سال پیش(۹۴) بود که تصمیم گرفتم وزن کم کنم، وزنم ۱۳۰ کیلو بود. طی حدود یک سال و چهار ماه ۴۰ کیلو وزن کم کردم و ۹۰ کیلو شدم. الان دیگر وزن دغدغهام نیست، همه چیز میخورم و مشکل خاصی هم تا امروز نداشتهام.
من برای لاغر کردن شروع راحتی داشتم و با همان تلاش اول در مسیر افتادم با اینکه هرچه جلوتر میرفتم کم کردن سختتر میشد اما در کل به نظرم خیلی سخت نبود. مثلا از همان ابتدا، ۱۰ روز از تصمیمم برای وزن کم کردن نگذشته بود که ۵ کیلو کم کردم. حدس میزنم این شروع راحت به خاطر وزن بالایم بوده باشد و احتمالا یک فرد با وزن ۱۰۰ کیلو شروع مشکلتری داشته باشد. در هر حال همین شروع راحت انگیزه خوبی برای ادامه کار به من داد.
قبل از شمردن کارهایی که برای لاغر شدن انجام دادم بگم که من قبل از شروع این روند فعالیت زیادی نمیکردم، اکثر روز پشت میز پای کامپیوتر بودم و علاوه بر غذای زیاد در طول روز، خوراکیهای متفرقه هم زیاد میخوردم.
اما برای لاغر شدن چه کارهایی کردم:
- فوتبال(ورزش جدی): قبل از این تنها فعالیت من هفتهای یک روز فوتبال بود، آن را هم خیلی جدی(پرتلاش) نمیگرفتم. اما همزمان با تصمیم لاغر کردن سه روز در هفته رفتم فوتبال، جدی هم بازی میکردم. فوتبال بازی کردن برای من کلا جزو مفرحترین کارها بوده برای همین هیچ وقت احساس فشار یا سختی نکردم که مثلا مجبورم بازی کنم حتی الان هم که درحال وزن کم کردن نیستم سه روز فوتبالم ادامه دارد. به نظرم باید دنبال یک ورزشی باشید که خودش برای شما لذتبخش باشد و احساس نکنید برای وزن کم کردن مجبور هستید انجامش بدید.
- آب: گفتم که در طول روز اکثرا پشت میز هستم و زیاد خوراکی میخورم. کاری که کردم بعد از بیدار شدن یک بطری خانواده آب پر میکردم میگذاشتم کنار میز و هر از چند گاهی از آن میخوردم تقریبا روزی یک بطری و نصفی آب میخوردم. این کمک کرد که خوراکی کمتری بخورم و هم موقع غذا میزان گرسنگیم کمتر بود. الان دیگر خیلی این مورد را رعایت نمیکنم و عادت خوراکی خوردنم هم خیلی کم شده. کلا با توجه به تجربه خودم، این فکر که تا مدت طولانی حتی بعد از وزن کم کردن باید مراقب باشید خیلی درست نیست.
دویدن، پیادهروی و ورزشهای دیگر: بجز سه روز در هفته فوتبال دو تا سه روز در هفته هم نزدیک یک ساعت میدویدم یا اگر نمیتوانستم پیاده روی میکردم تقریبا هر ماه ۱۳ روز میدویدم. - خوردن میوه: من یک دوست لاغری داشتم و دارم. چندین سال پیش یک بار ازش پرسیدم تو چطوری اینقدر کم غذا میخوری به من گفت تو روزی دو تا سیب بخور بعد ببین میتوانی غذا بخوری. من قبلا میوه کم میخوردم و خیلی میل به میوه خوردن نداشتم اما دوران وزن کمکردن سعی کردم میوه زیاد بخورم. میوههایی مثل سیب، مز و … که تجربه داشتم آدم را سیر میکنند. به خصوص قبل از غذا خوردن میوه میخوردم و باعث میشد عذا خیلی کمتر بخورم. بعضی وقتها همان میوه برای سیر شدنم کافی بود. سعی میکردم بعد ورزش مثلا دویدن که آدم احساس گرسنگی بیشتری میکند قبل از خوردن هرچیز میوه بخورم.
- کم خوردن: تلاش کردم کمتر غذا بخورم یا بعضی روزها شام نخورم. بخصوص وقتی میل نداشتم یا کم میل داشتم به هیچ وجه چیزی نمیخوردم. اینطور نبود که مثلا حتما نصف بشقاب بخورم یا عذای خاصی بخورم حتی تقریبا هفتهای دو هفتهای یک بار هم بیرون با دوستان غذا میخوردم(و معمولا زیاد).
در آخر هم چند جمله اضافه کنم، این ۵ موردی که اشاره کردم به نظرم مؤثرترین عوامل وزن کم کردنم بودند و من احتیاجی به رژیم غذایی خاص یا قرص و .. پیدا نکردم. همچنین در این ۱۶ ماه همواره در حال عمل به این موارد نبودم. به جز مورد اول که تا همین الان تقریبا به طور مرتب انجام میدهم موارد دیگر را معمولا به نسبت نیاز انجام میدادم مثلا اگر میدیدم با سرعت مورد نیاز در حال کم کردن هستم روزهای کمتری میدویدم در مقابل برخی مواقع کم کردن مشکل میشد در این مواقع از تمامی راهکارها استفاده میکردم روزهای بیشتری میدویدم بیشتر فشار میآوردم و پس از مدتی معمولا موفق میشدم. در کل هم چند ماه(ماهانه برای وزن کم کردن برنامه ریزی میکردم) تصمیم گرفتم لاغر نکنم و خیلی تلاش نمیکردم فقط وزنم را ثابت نگه میداشتم. چند ماه هم شکست خوردم و نتوانستم مقداری که میخواهم کم کنم. اگر صبر و پیگیری داشته باشید دوران خیلی سختی نخواهد بود.