کارول پیرسون، در کتاب بیداری قهرمان درون میگوید:
در زندگی انسان، مقاطعی پیش میآید که انسان باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را پرداخت کند.
این هم یکی از نوشتههای محمدرضا شعبانعلی در وبلاگ قدیمیاش برای فراموش کردن است(در مورد این وبلاگ در اینجا توضیحات بیشتری دادهام).
این نقل قول بیشتر برای من دعاهای یک نفر برای افراد دیگر را تداعی میکند تا دعاهای فرد برای خودش. برای خودم پیش آمده که بابت دعاهای مستجاب شدهام سختی بکشم اما از جنس تاوان نبودهاند یا در خاطرم نیست. شاید چون خودمان زودتر متوجه میشویم دعایمان در حال اجابت شدن است. به همین ترتیب اثرات جانبی ناخواسته یا نتیجهای که پیشبینی نمیکردیم را جلوتر متوجه میشویم و اگر آنها را از جنس تاوان دادن بیبینیم میتوانیم تا قبل از مستجاب شدن کامل دعا از آن خواسته دست بکشیم(دیگر دعا نکنیم).
اما وقتی فردی برای فرد دیگر دعایی میکند دیرتر متوجه نتیجه یا اثرات ناخواسته میشود و حتی اگر در زمان مناسبی هم آن را بفهمد، منصرف کردن فرد دیگر آسان نیست باید دعای دیگری بکنیم برای منصرف شدنش، یا دعا کنیم که تاوان ندهیم :d. من خودم تاوان دادن دعاهای متسجاب شده در مورد افرادی غیر از خود شخص را در پدر و مادرها بیشتر مشاهده کردهام. مثلا، فرض کنید تازه وارد دانشگاه شدهاید. پدر و مادرتان آرزوی گرفتن مدارک عالی و رسیدن به بالاترین رتبههای علمی را برای شما بکنند، در حالی که نمیدانند مسیر این آرزو از مهاجرت عبور میکند و شاید اگر این را میدانستند در دعای خود تجدید نظر میکردند. حالا باید تاوانش را با تحمل دوری فرزند پرداخت کنند. خیلی از پدر و مادرها دعا میکنند فرزندشان پیشرفت کند، فرد مهم و محترمی بشود. غافل از اینکه اگر نه همواره بسیاری از اوقات پیشرفت حقیقی۷ از شکستن، رها کردن و فراتر رفتن از باورها، ارزشها و سنتهای گذشته بدست میآید و احتمالا پدر و مادر، حتی خانواده و اطرافیان تاوان آن را بدهند.
شاید بهتر باشد بیشتر به دعاهای خودمان مخصوصا آنهایی که در حق بقیه میکنیم، توجه کنیم.