من در این وبلاگ از معنای زندگی و پوچی کم ننوشتهام و قصد دارم بیشتر هم بنویسم. نهیلیسم و ابزوردیسم دو مفهومی هستند که ارتباط تنگاتنگی با معنای زندگی و پوچی دارند. مصطفی ملکیان در سخنرانیای برای رونمایی از کتاب پرسشهای کشنده پیرامون این دو مفهوم از ریشهها، اشتراکات و تفاوتهایشان صحبت کرده. قصد دارم چکیدهای از آن سخنرانی را در نوشتهای مستقل اینجا منتشر کنم تا بتوانم در نوشتههای بعدی راحتتر از آنها صحبت کنم.
ابزوردیسم به معنای بیمنطقی، فراتر از منطق انسانی بودن که در فارسی به پوچانگاری برگدانده شده، چیست؟ آلبرکامو به عنوان فردی که این مفهوم را در غرب ترویج کرد میگوید امور جهان عقلانی و معقول نیست. یعنی تبیین عقلانی جهان به بنبست میرسد چون عقل در نهایت یا به جوابی نمیرسد یا به بیش از یک جواب هموزن میرسد. اندیشه عمیق به سرانجام نمیرسد، یا راهی نداریم یا چند راه بدون ترجیج داریم. در عین حالی که ما چارهای جز عمل کردن نداریم.
جهان به ما میگوید فلان چیز هست یا نیست، میگوید چیزها چه ویژگیهایی دارند و ندارند و میگوید چه چیزهایی با چه چیزهایی مرتبط است و نیست. اما از تمام اینها انسان نمیتواند به بایدی برسد. برای عمل نمیتوان به امور متفاوت ارزش یکسان داد و جهان هم در مورد اموری که باارزشتر هستند ساکت است.
جهان در مورد خوب و بد، درست و نادرست، باید و نباید ساکت است، در مورد ارزشها حرفی نمیزند. برای عمل نیاز به اهمیت داریم اما جهان در مورد اهمیت چیزی نمیگوید.
تامس نیگل فیلسوف معاصر روی جنبهای دیگر از ابزوردیتی دست میگذارد. از سمتی ما باید زندگی را جدی بگیریم، ما زندگی را جدی نگیریم کاری نمیتوانیم بکنیم، از سویی زندگی جدی نیست. کل زندگی ما هم جدی نیست. ما برای خودمان همه چیز هستیم، برای جهان هیچ نیستیم. حتی برای خودمان هم زندگی سالهای گذشته جدی نیست. شده در گذشته از موضوعی، مسألهای بسیار ناراحت شدهایم، به دردسر افتادهایم یا برعکس بسیار برایش تلاش کرده و خوشحال شدهایم، اما الان دیگر برایمان اهمیتی ندارد. جدی نیست.
ما در وضعیتی قرار داریم که واقعیتها در دستمان است ارزشها نیست. چه باید کرد را خودمان باید وضع کنیم. ارزشها اکتشافی نیستند باید آنها را اختراع کنیم.
نهیلیستها یا هیچانگاران تا اینجای کار با ابزوردیستها همداستاناند که ما خودمان باید ارزشها را جعل کنیم. ولی در ادامه راه نهیلیستها میگویند امور به لحاظ ارزشی هیچ تفاوتی ندارند. اما ابزوردیست نمیگوید همه ارزشها مساویاند. کمک به یتیم و سیلی به یتیم مساوی نیست، صداقت و دروغ برابر نیستند. ابزوردیستها میگویند میشو با استدلالاتی نشان داد که ارزشها وزن مساوی ندارند، برابر نیستند.