رؤیا واقعا چیز عجیبی است. من را از قدیم مسحور میکرد. چیزی مثل آهنربا، البته رؤیا برای من عجیبتر بود و هست. موقعیتهایی برای من قابل تصور شدند و یک سری امکانهایی به دایره امکانهایم اضافه شد که بدون خواب دیدن به نظرم بسیار دشوار بود.
من کم خواب میبینم. مثلا شاید بیست روز یا ماهی یک بار. در این مدت خوابهای عجیب کم نداشتهام. عجیبترین آن تا جایی که یادم هست خوابی بود که در آن یک شیئ (مثلا سنگ) بودم یا حداقل فکر میکردم که هستم.
مدتی پیش خوابی دیدم که در آن با شخصی بسیار تند برخورد کردم و میرفتم که او را بزنم. صبح بیدار شدم و مشغول کارهای روزانه. یادم نیست همان روز بود یا روز بعد که یاد خوابم افتادم. من توصل به زور و آسیب فیزیکی را به شدت غیر اخلاقی میدانم مگر در مواردی خاص، که خواب من از آن موارد نبود. با خودم گفتم یعنی من در دنیای واقعی هم به همین راحتی کنترل خودم را از دست میدهم؟ ولی در دنیای واقعی تقریبا تا حالا همچین کاری نکردم. مثلا در ۱۰ سال اخیر یادم نمیآید آسیب فیزیکی به کسی زده باشم حتی سعی میکنم در کارها از انواع دیگر زور هم استفاده نکنم.
با خودم گفتم که خوب است اخلاق در خواب مطرح نیست. بعد یک لحظه شک کردم، واقعا در خواب اخلاق نداریم؟
ادامه ی مطلب