در حال مرور کتاب پنجمین فرمان پیتر سنگه بودم که به این قسمت از کتاب رسیدم:
مسائل مواجه شده در مدلهای اولیه، سازمانهای یادگیرنده
- سیاستهای داخلی و روش بازیای که در سازمانهای مرسوم مسلط است، چطور میتوانند از خود فرارونده باشند(فراتر بروند)؟
- چطور یک سازمان میتواند مسئولیتهای کسب و کار را به طور گسترده توزیع کند و همچنان هماهنگی و کنترل را حفظ کند؟
- مدیران چگونه برای یادگیری، زمان میسازند؟
- یادگیری و تسلط شخصی چگونه میتواند هم در کار شکوفا شود هم در خانه؟
- چگونه میتوانیم از تجربههایمان یاد بگیریم وقتی نتایج مهمترین تصمیماتمان را نمیتوانیم تجربه کنیم؟
- ماهیت تعهد و مهارتهای لازم برای رهبری سازمانهای یادگیرنده چیست؟
اینها مسائلی است که در اواسط کتاب مطرح میشود. ادامه کتاب بررسی و پاسخ به این مسئلههاست. نیمه ابتدایی کتاب هم به معرفی سازمان یادگیرنده و پنج فرمان اصلی آن میپردازد. سازمان یادگیرنده به گفته کتاب، «سازمانی است که به طور پیوسته در حال گسترش ظرفیت خود برای ساختن آینده سازمان است».
اینها را نوشتم تا نقشهای از نیمی از کتاب داشته باشید و اگر این سؤالها مسئله شما هم هست، کتاب را بخوانید. خود من نقشه راه کتاب را در اواخر گم کرده بودم، مثلا وقتی از تعادل کار و زندگی بحث میشد. خوب نمیتوانستم ارتباط آن را با بحث کلی کتاب رهگیری کنم. در حالی که هنگام مرور فهمیدم مربوط به پاسخ به سؤال چهارم است.