فکر کنم در چند ماه اخیر بهترین کتابی که خواندم گرگ بیابان بود. ماجرا از آنجا شروع شد که از فردی در مورد کتابها و نویسندههای مورد علاقهاش پرسیدم. در میان نویسندهها دو نفرشان توجهم را جلب کردند، هرمان هسه و اروین یالوم. تعریف هر دو را شنیده بودم و از هرکدام کتابهایی در لیستِ برای مطالعهام، قرار داشت. از هرمان هسه قبلا سیذارتا را خوانده بودم، کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال یالوم هم مدت زیادی بود که در کتابخانهام خاک میخورد. فکر کنم ده روز بیشتر طول نکشید که فرصت کردم یا شاید ساختم که یک کتاب از هر کدام را شروع کنم به خواندن. از هرمان هسه گرگ بیابان را انتخاب کردم و رواندرمانی اگزیستانسیال را از اروین یالوم، دومی هنوز تمام نشده اما واقعا هر دو کتاب خیلی خوب و به موقع هستند. ممنون آن فرد هستم که باعث شد این دو کتاب را شروع کنم.
معمولا اگر بخواهم به طور خاص در مورد کتابی بنویسم مثلا نظرم در مورد آن، یا یک خلاصه و جمعبندی، در goodreads مینویسم(پروفایل من). اما این بار در مورد گرگ بیابان احساس کردم جایی که باید نوشت اینجاست. شاید چون هنوز برخی سوالها در مورد کتاب برایم حل نشده و بخش پایانی آن را هم خوب نفهمیدم. همچنین شاید به این دلیل که، لذتم از بخشهای مختلف کتاب، شخصیتر از آن بود که در goodreads بتوان نوشت. پیش از آنکه شروع کنم بهتر است هشدار دهم که احتمال دارد بخشهایی از داستان لو برود. هرچند سعی میکنم زیاد نباشد و بیشتر کلیات را بنویسم.