عادت، بی‌حس کننده‌ی قوی

از این اجرای نمایشنامه گودو دو قسمت را جدا کرده بودم که جایی استفاده کنم. ولی نشد. به نظرم کاملا مناسب آمد که اینجا بیاورم. به جز ویدئو قسمتی از گفته‌ها را هم به صورت متن در انتها خواهم آورد. این را هم بگویم که یادم نمی‌آید زیرنویس از کجاست اما به نظرم ترجمه دقیق و درستی نکرده.

«کاری نمی‌شه کرد.

من هم دارم به همین نتیجه می‌رسم. تمام عمرم سعی کرده‌ام این فکر رو از خودم دور کنم. به خودم گفته‌ام منطقی باش هنوز همه چیز را امتحان نکردی. و به تقلا کردن ادامه دادم.»

«بین قبرمون و تولد سختمون ول معطلیم… وقت داریم که پیر بشیم. هوا پر از گریه‌های ماست. اما عادت بی‌حس کننده‌ی قوی‌ای هست. به من هم یکی داره نگاه می‌کنه. به من هم یکی داره می‌گه: «اون خواب هست. هیچی نمی‌دونه، بگذار بخوابد» نمی‌توانم ادامه بدهم»

1 comment / نظر خود را در زیر وارد کنید

  1. همینه ، دست و پا زدن تو باتلاقه ، با همه دلیلهای که داریم برای مردن هنوز زنده ایم ، بی معنایی زندگی مثل گوش کردن به سکوت ازار دهندس

دیدگاهتان را بنویسید