یادم نیست اولین بار کی اسم جادی را شنیدم. وبلاگش بود یا پادکستش رادیوگیک. اولین خاطرهای که به ذهنم میآید رادیوگیگ قسمت سینگولاریتی هست.
خیلی چیزها را من برای اولین بار از زبان جادی شنیدم یا به واسطه جادی عمیقتر فهمیدم. از جمله نرمافزار آزاد و بیتکوین. به نظرم اولین باری که فهمیدم بیتکوین حدودا چی هست هر بیتکوین حدود ۷۰ هزار تومان بود.
جادی مدتهاست که در حوزه تکنولوژی محتوای با کیفیت فارسی تولید میکند و برای من سخت است تصور کسی که در فضای وب فارسی وارد حوزه برنامهنویسی شده باشد و اسم جادی را نشنیده باشد. تا یک زمانی هر کس از من میپرسید چطور برنامهنویسی یاد بگیرم در جواب میپرسیدم که انگلیسی بلد است یا نه. اگر پاسخ میداد نه، میگفتم برود انگلیسی یاد بگیرد تا به او منابع مناسب معرفی کنم. اما بعد از اینکه جادی ویدئوها و دورههای آموزش برنامهنویسی منتشر کرد. همیشه ویدئوهای جادی را برای شروع معرفی میکنم و کسی که انگلیسی بلد نیست هم میتواند از آن استفاده کند. جواب الان من برای کسی که انگلیسی بلد نیست این است که برو انگلیسی یاد بگیر در کنارش دورههای جادی را هم ببین. برای کسی که انگلیسی بلد است هم باز ویدئوهای جادی را پیشنهاد میکنم بعلاوه یک سری منابع دیگر.
لیست نسبتا کاملی از دورهها و ویدئوهای آموزشی جادی را میتوانید اینجا ببینید.
پس از کشته شدن مهسا امینی، فکر کنم اواسط مهر ماه، جادی توسط جمهوری اسلامی دستگیر و زندانی شد. آن هم چطور، به بهانه نشتی علمک گاز در را زدهاند و او را دستگیر کردند (اینجا). بعد از ۶۹ روز (حدود دو هفته قبل) با قید وثیقه فعلا از زندان بیرون آمده. به گفته خودش (اینجا) در دادگاه اول به استناد یک سری توییت به ۵ سال زندان محکوم شده.
من بسیار قدردان جادی هستم و از او یاد گرفتهام. جادی برای من همیشه تداعی کنندهی یک سری ویژگیهای ارزشمند و کمیاب هست. ویژگیهایی مثل رایگانبخشی، قدمهای کوچک ولی پیوسته، عمل به آموزهی «تغییری باش که میخواهی ببینی»، داشتن شخصیت و رفتاری که همواره با دیدن آن چه از طریق ویدئو، چه گوش کردن به صدا آدم انرژی میگیرد.
جادی از طرفدارها و مروجان فلسفه نرمافزار آزاد و نرمافزارهای متنباز بود. کتاب فقط برای تفریح، کتاب لینوکس و زندگی را ترجمه کرد و به رایگان منتشر کرد. چندین سال است که پادکست، ویدئو و محتوای متنی در این حوزه تولید میکند. جادی طرفدار و مروج دوچرخه سواری بود کتاب راهنمای گمشده دوچرخه در زندگی را نوشت در وبلاگ و شبکههای اجتماعیش از دوچرخه سواری میگفت. از دغدغههای اصلیش آزادی بود. به قول خودش دوست داشت در تقاطع تکنولوژی و جامعه بایستیم و به اطراف نگاه کنیم. به عنوان یک فردی که بیشتر در فضای فنی و تکنولوژی حضور داشت از حقوق زنان، برابری جنسیتی و آزادی، آزادی، آزادی صحبت میکرد. من با علی بندری کاملا موافق هستم که گفتن حقوق زنان، اقلیتها، آزادی و … در فضاهای متفاوت اهمیت دارد (اینجا) و باعث افزایش آگاهی جمعی میشود.
جای جادی و خیلیهای دیگر در زندان نیست. جای جادی در مراسمهای تکریم و قدردانی است نه در رفت و آمد به دادگاه و زندان. درگیری جادی و خیلیها با این مسائل مایهی تأسف است. حیف وقتی که از انسانهای شریفی مانند جادی اینطور گرفته میشود. جادی و انسانهای بیگناه دیگر یک لحظه را هم نباید در راهروهای دادگاه و چه بدتر زندان بگذرانند. بودن و دیدن این مسائل در جمهوری اسلامی که در سالهای اخیر هر روز نمودش بیشتر میشود قلب انسان را به درد میآورد. تصویر جمهوری اسلامی غرق در کثافت هر روز روشنتر میشود.
در آخر به قول جادی روحیه را حفظ میکنیم. شادی و لبخند از مهمترین چیزهایی است که داریم (دومین جمله به نقل مضمون).
به امید اون روز خوبی که ما میآریم.