اخیرا مقاله «چگونه فیلسوف شویم؟» نوشته برتراند راسِل با تر جمه آقای امیر کشفی را میخواندم. سوای موضوع اصلی مقاله، تعریف و نگاهی که راسل به فلسفه در این مقاله داشت برایم جالب بود. گفتم اینجا هم بیاورم.
راسل فلسفه را اینگونه تعریف میکند: فلسفه؛ هنر فرضیهسازی عقلانی است. فلسفه در جایی که ممکن نیست به یقین بدانیم چه چیز صادق است، تلاش میکند ببیند چه چیزی ممکن یا بیشتر محتمل است صادق باشد. ما با وجود شک در نهایت باید عمل کنیم چرا که تاخیر، خطرناک یا مهلک است. فلسفه یعنی هنرِ حکم کردن به اینکه در فرضیههای کلی چه چیزی محتمل است. با این تعریف حوزه فلسفه هم محدود به فرضیههای کلی و حول آنها میشود.
فیلسوف تلاش میکند همه نظریههایی که ممکن است صادق باشد را به دست بیاورد. در نهایت فرضیههایی که پیگیری میشوند یقینی نیستند اما ابطالشان هم نمیتوان کرد و به پیامدهای آشکارا کاذب منجر نمیشوند. همچنین فیلسوف میکوشد عقاید نامعقول را در خود و بقیه حذف کند چرا که به گفته راسل عقاید نامعقول پیوند دارد با جنگ و نرسیدن به اهداف. و اینکه صدق بهتر از کذب است.