زن، زندگی، آزادی. صلح و امید و شادی. معرفی مقاله، نویسنده، کتاب

طی این مدتِ نزدیک به سه ماه نوشته‌هایی در مورد جنبش زن، زندگی، آزادی خواندم. یک سری از آن‌ها را که به نظرم خوب و قابل توصیه بودند برای دوستانم هم فرستادم (در توییترم هم بازنشر کردم). به نظرم رسید اینجا هم معرفی کنم. علاوه بر آن اینجا موارد دیگری مثل افرادی که نوشته‌هایشان را دنبال می‌کنم، کتاب‌هایی که تا امروز خوانده‌ام و به نظرم قابل توصیه هستند، وبسایت‌هایی که به طور مشخص در این حوزه فعالیت می‌کنند را بیاورم.

نوشته‌ها، مقاله‌ها، وبسایت‌ها

گفت‌وگوی عباس عبدی و آصف بیات

به بهانه گفت‌وگوی آصف بیات و روزنامه اعتماد گفت‌وگویی بین او و عباس عبدی شکل می‌گیرد که به نظرم هم مطلب اول و در ادامه سه مطلبی (۱ و ۲ و ۳) که در قالب گفت‌وگو شکل می‌گیرند خوب بود. در ابتدا آقای بیات از شکل‌گیری این جنبش و ارتباط آن با اعتراض‌ها و اتفاق‌های قبلی صحبت می‌کند، مقایسه‌ای دارد بین جنبش زن، زندگی، آزادی و بهار عربی در منطقه. بعد به وضع حال حاضر پرداخته و از آینده‌های پیش رو می‌گوید. از نظر آصف بیات بزرگ‌ترین دستاورد جنبش تا امروز تحول پارادایمی است که در ذهن ایرانیان اتفاق افتاده.

عباس عبدی به بهانه قسمتی از صحبت‌های آصف بیات در مورد اصلاحات و اصلاح‌طلبان از اصلاحات (نه اصلاح‌طلبان) در مقابل انقلاب دفاع می‌کند.

ایران؛ اندیشه بر منطق دگرگونی‌

از ایرادهای محمدرضا نیکفر به نظرم این است که روان نمی‌نویسد. «ایران؛ اندیشه بر منطق دگرگونی» یادداشت سوم از مجموعه یادداشت‌های در ایران چه می‌گذردِ محمدرضا نیکفر است. در این یادداشت نیکفر یک مقایسه بین انقلاب ۵۷ و جنبش انقلابی امروز می‌کند. اینکه مسائل و پاسخ‌های ۵۷ چه بوده و چه نسبتی با مسائل امروز دارند. در آخر با نگاهی به آینده‌های ممکن روی مسأله‌هایی که از نظر او قابل توجه هستند دست می‌گذارد.

جنبش انقلابی و ضرورت اندیشیدن انتقادی بر تئوری تغییر

تئوری تغییر یادداشت چهارم از مجموعه یادداشت‌های در ایران چه می‌گذرد است. یادداشت اول و دوم هم بد نبودند اما یادداشت سوم و چهارم به نظرم قابل توجه‌تر هستند. در این مطلب نیکفر از شرایطی صحبت می‌کند که احتمال دارد جنبش مجبور به انتخاب شود از اهمیت انتخاب‌ها و تاکتیک‌ها می‌گوید برای رسیدن به تغییر مورد نظر. توجه خواننده را به تئوری تغییر سیاسی/اجتماعی جلب می‌کند.

بازخوانی تجربه ونزوئلا؛ چرا اعتراض‌های مردمی با وجود «رهبر» به انقلاب منتهی نشد؟

این نوشته خیلی بهتر بود اگر جدی‌تر دلیل‌های ناکامی ونزوئلا را بررسی می‌کرد. اما در همین حد هم به نظرم قابل توجه بود. از این جهت که با نمونه‌ای مواجه می‌شویم که اعتراض‌ها یا جنبش شکست خورده (حداقل تا امروز به پیروزی نرسیده). از شکست هم منظورم محقق نشدن انقلاب نیست. اصلاح و تغییر جدی‌ای هم صورت نگرفته. این‌ها در صورتی است که سطح جدی‌ای از دخالت خارجی در ونزوئلا اتفاق افتاد. معترضان مجلس را در دست داشتند. ولی در نهایت به آنچه می‌خواستند نرسیدند. همه‌ی این‌ها تقریبا از دست رفت و از همه مهم‌تر حمایت افکار عمومی هم به مقدار قابل توجهی کاهش پیدا کرد (طبق نظرسنجی‌ها).

اعتراضات و اتصالات: بازخوانی تجربه‌ی‌ لهستانآسو

من از قبل خوراک (RSS Feed) آسو را دنبال می‌کردم و به نظرم از وبسایت‌های خوب فارسی در حوزه علوم انسانی است. وبسایت بعدی‌ای هم که معرفی خواهم کرد گویا مرتبط به همین مجموعه است.

در این مطلب برخلاف ونزوئلا موردی را می‌بینیم که جنبش موفق شده و به نتیجه رسیده. در لهستان اعتراض‌ها مدتی وجود داشته و ما در این نوشته می‌بینیم که چه تغییرهایی در کنش‌ها به موفقیت آن کمک کرده. چه می‌شود که گروه‌های مستقل مرتبط می‌شوند و می‌توانند هماهنگ‌تر دست به کنش بزنند.

جنبش و دموکراسی – دانشکده

اگر بنا به انتخاب باشد، از نظر من بخش جنبش و دموکراسی سایت دانشکده از همه مطالبی که در این سه ماه خوانده‌ام با اختلاف بهتر بوده.

در معرفی سایت دانشکده نوشته شده که «دانشکده ابتکاری است برای معرفی پژوهش‌های دانشگاهی، نمونه‌های تجربی و آموخته‌های کنشگری در حیطه‌ی علوم اجتماعی و انسانی» کامل‌ترش را خودتان می‌توانید بخوانید (اینجا). بخش جنبش و دموکراسی همین است در حوزه «بحث‌هایی پیرامون ارکان جنبش دموکراسی‌خواه: سازماندهی، ائتلاف، و اعتراض».

نقشه و طرح کلی مطالب را می‌توانید در این مطلب‌شان ببینید. تقریبا تک تک مطالب به نظر من قابل توصیه است.

کنشِ سیاسیِ روشنفکرانه در شرایط [تغییرِ] ناگزیر

مطلب کمی طولانی است اما در مجموع به یک بار خواندن به نظرم می‌ارزد. محمدمنصور هاشمی از خیلی چیز‌ها می‌گوید. از دوگانه انقلاب و اصلاح، از آزادی، از تغییر گفتمان حکومت در حجاب طی این سال‌ها، از مشکلات، از حکومت فدرالی و از فکر کردن به اینکه برنامه حکومت آینده در مورد طرفداران حکومت فعلی چه باید باشد؟

افراد فعال

محمدعلی کدیور

تا جایی که یادم هست اولین بار با گوش دادن به این سخنرانی با محمدعلی کدیور آشنا شدم. به عنوان پسر محسن کدیور برایم جالب بود که پسرش هم در این مسیر جلو رفته. این گفتگویی است که اخیرا و مرتبط با جنبش زن، زندگی، آزادی در آن شرکت کرده. از همه قابل توجه‌تر اینکه دبیر بخش جنبش و دموکراسی مجموعه دانشکده است. که به نظرم مطالب خیلی خوبی دارد. اکثر مطالب توسط خود ایشان انتخاب و ترجمه و تلخیص شده‌اند.

این هم لینک توییتر ایشان است.

عباس عبدی

عباس عبدی از جمله روزنامه‌نگاران فعالی است که حداقل در یکی دو سال اخیر هر مسأله‌ای بوده ایشان هم مطلبی در مورد آن در روزنامه یا جای دیگر منتشر کرده. به نظرم از معدود افراد سیاسی‌نویس داخلیِ مشهوری است که نوشته‌هایش در مورد اتفاقات اخیر خواندنی است. در همین سه ماه هم مطالب بسیاری در قالب نوشته روزنامه یا گفتگو تصویری (این و این) از ایشان منتشر شد.

این هم توییتر ایشان است که معمولا نوشته‌هایشان را هم در آن بازنشر می‌کنند.

آصف بیات

آصف بیات را از چند مصاحبه و گفتگوهایش در یکی دو پادکست شناختم. هنوز فرصت نکرده‌ام کتاب‌هایش را بخوانم ولی در مورد کتاب‌هایش هم چند مطلب خواندم. الان هم نه از یک جا به طور مشخص ولی اگر جایی گفتگو یا نوشته مرتبطی از او ببینم حتما خواهم خواند.

محمدرضا نیکفر

محمدرضا نیکفر را من از توییترش شناختم. گویا از سال ۲۰۱۲ سردبیر رادیو زمانه است و من یادداشت‌هایی را که در سایت رادیو زمانه می‌نوشت و از طریق توییترش بازنشر می‌کرد هر از چندی می‌خواندم. به نظرم محتوای نوشته‌ها تا حدی خوب است اما کشش ندارد، طولانی است و گاهی کسل کننده. در کل جزء افرادی است که دنبال می‌کنم و به مطالبش حداقل نگاهی می‌اندازم.

کتاب‌ها

در این حدودا سه ماه من چهار کتابِ تا حدی مرتبط با وضعیتِ این روزها خواندم. از این چهار تا دو تایشان بد بودند. دو تا خوب و یکی از این دو تا قابل توصیه. این‌ها چهار کتابی بود که خواندم:

در برابر استبداد و مبانی مبارزه خشونت‌پرهیز خوب بودند و به نظرم از بین این چهار کتاب در برابر استبداد قابل توصیه است. در گودریدز در مورد هر کدام از این کتاب‌ها مرور خودم را نوشته‌ام یا در چند روز آینده خواهم نوشت.

از این بین کتاب قدرت بی‌قدرتان هم به نظر در ایران کتاب مشهوری شده ولی از نظر من کتاب خوبی نبود. یک ایده مرکزی دارد که مطابق آنچه حقیقتا هستیم زندگی کنیم. در دروغ زندگی نکنیم. بخواهم مثال بومی بزنم، ساده‌اش این می‌شود که به خامنه‌ای یا ولایت فقیه ارادتی نداری، قبولش نداری عکسش را هم در اتاق کارت نزن. به حجاب اجباری باور نداری در مغازه‌ات هم تابلوی رعایت حجاب الزامی است نزن. هر چند اگر مثلا اماکن بخواهد آن را به تو دیکته کند. بقیه کتاب حول تفصیل این ایده است و به نظرم نکته خاصی ندارد.

در مورد ایران و توسعه ایران و عقب‌ماندگی‌اش از بین کتاب‌هایی که تا به امروز خوانده‌ام این سه از نظر من قابل توصیه هستند (البته من پیگیرِ خیلی مبتدی محسوب می‌شوم):

2 نظر / نظر خود را در زیر وارد کنید

دیدگاهتان را بنویسید